Wednesday, May 18, 2011

نظرات مورخين كلاسيك ، سياحان و جغرافي‌نويسان درباره‌ي همدان

نظرات مورخين كلاسيك ، سياحان و جغرافي‌نويسان درباره‌ي همدان

درباره‌ي هگمتانه تاكنون در تواريخ ، سفرنامه‌ها و غيره جسته و گريخته , مطالبي نوشته شده است و حتي گاهي اوقات در رابطه با آن , مقالات و كتاب‌هاي متعددي به چاپ رسيده است هر چند تعداد منابع فوق بي‌شمار است ولي در زير ابتدا , نظر مختصري به اين منابع مي‌اندازيم

از جمله منابعي كه در رابطه با هگمتانه مي‌توان در اينجا نقل كرد , عبارت است از : تاريخ هرودت , تاريخ پوليبيوس , سياحت‌نامه‌ي فيثاغورث ، سفرنامه‌ي جكسون ، مقاله‌ي اهرتسفلد راجع به الواح همدان ، تاريخ ماد م. دياكونوف ، پرواز بر فراز شهرهاي ايران از ا.اشميت ، سفرنامه‌ي ايزيدور خاراكسي ، همدان از پكالماير ، شير اكباتان از ه . لوشاي ، هنر ايران باستان از ا. پرادا ، هنر ايران از ار. گدار , سفرنامه‌ي ابودلف , البلدان ابن فقيه ، عجايب‌المخلوقات از طوس سلماني همداني ، معجم‌البلدان از شهاب‌الدين ابوعبدالله ياقوت حموي ، احسن التقاسم في معرفه الاقاليم از محمد بن احمد مقدسي بشاري ، نزهت‌القلوب از حمدالله مستوفي , تاريخ همدان از ابوعلي كاتب ، هگمتانه ، آثارتاريخي همدان و فصلي درباره‌ي ابوعلي سينا از محمدتقي مصطفوي

پايتخت‌هاي شاهنشاهي ايران از مبياني ، دومين فصل كاوش در منطقه‌ي سنگ‌شير همدان از م. آذرنوش ، پيش‌درآمد يك برنامه‌ي عظيم باستان‌شناسي درتپه‌ي هگمتانه 1354 از م. مهريار ، جديدترين مطلب در مورد هگمتانه از م.ر. صراف , به رشته تحرير درآمده است قديم‌ترين آگاهي از وجود شهري به نام هگمتانه به منابع آشوري برمي‌گردد در كتيبه‌هاي پادشاه آشور مياني ، تيكلات پوليسر اول ، درحدود1100 قبل ازميلاد از اين شهر به عنوان امدانه و يا آماداي اسم برده است و در دوره‌ي پادشاه سلمانصرسوم وشمشي اد. داز پادشاه آشورنو اسامي امدانه يا آمادي ذكرشده است در بعضي ازتاريخ‌ها ذكر شده كه اسم همدان , پيش از دوره‌ي مادها به نام اكسايا بوده است مجمشكوري معتقد است كه كلمه‌ي آمادانا يا امدانه از اسم ماد ، مشتق گرديده است و علت آن را هم ذكر قوم ماد در كتيبه‌هاي آشوري به عنوان آمادان مي‌داند بعد از طرح مدارك باقيمانده از قوم آشور به گروه ديگري از اسناد و مدارك درباره‌ي هگمتانه مي‌پردازيم اين گروه از مورخين يوناني و رومي باقيمانده كه عبارتند از : تواريخ هردودت , پوليبيوس و فيثاغورث مورخين مذكور براي اولين بار اسم شهر آگبتنه Aybarava ، وبه معني محل تجمع ، در كتيبه‌هاي هخامنشي هگمتانا ، در تورات احمنا ، در دوره‌ي ساساني اهمتان در متون اسلامي همدان يا همذان آورده شده است

بررسي‌هايي كه روي منابع باقيمانده انجام گرفت نشان داد كه تواريخ در مورد باني شهر اختلاف نظر دارند در زير به بخشي از اين موارد اشاره مي شود:

كتزياس مورخ يوناني و پزشك اردشير دوم هخامنشي درمورد باني شهر هگمتانه ازملكه‌ي سميراميس نام مي‌برد

سميراميس , ملكه‌ي آشور بعد از ديدن اين محل , كاخي درآن ساخت ، اما چون ديد كه شهر كم‌آب است فرمان داد تا با صرف هزينه‌ي گزاف نهري بكنند و آب درياچه‌اي را كه در آن‌سوي كوه اورانتس قرار داشت به شهر بياورند در كتاب يهوديت , باني شهر هگمتانه را به ازمكشادشاه يا ارفكشاد نسبت داده‌اند در اين رابطه , توضيحاتي نيز راجع به آثار معماري آن , ارائه شده است بنا بر همين مأخذ , گويا شهر مذكور به وسيله‌ي نبوكدنصرپادشاه بابل و شوهرسميراميس (604-562 قبل ازميلاد) ازبين رفته است

علاوه بر سميراميس و ازمگشاد يا ارفكشاد از شخص ديگري به نام ديااكو در تاريخ به عنوان باني شهر هگمتانه نام برده است اولين شخصي كه ديااكو را به عنوان باني شهر هگمتانه ذكر نموده , هرودت مورخ يوناني است وي در كتاب معروف خود به نام تاريخ در مورد هگمتانه و باني آن و همچنين وضعيت شهر مذكور مي‌گويد :

ديوكس (ديااكو) , پسر فرورتيش چنان آوازه‌اي درحس دادخواهي داشت كه ابتدا اهالي روستايي كه در آن زندگي مي‌كرد و سپس همه‌ي افراد قبيله‌اش براي رفع دعواهايشان به او مراجعه مي‌كردند

وي چون قدرت خويش را دريافت , شايعه افكند كه به خاطر بازماندن از كارهاي شخصي و خصوصي خود ، نمي‌تواند تمام اوقاتش را به امر داوري در ميان مردم صرف كند از اين رو به مصلحت ، از داوري كناره گرفت به دنبال كناره‌گيري وي ، بار ديگر دزدي و بي‌نظمي بالا گرفت آنگاه مادها بر آن شدند تا فردي را به عنوان پادشاه خود انتخاب كنند ديوكس و تعريفات او , فوري بر زبان‌ها افتاد و همگي موافقت كردند كه او را برگزينند وي نيز تقاضا كرد كه قصري به نام او و برازنده‌ي مقامش بسازند و گارد شخصي به او بدهند

مادي‌ها هم قبول كردند و براي او قصري محكم و بزرگ , در محلي كه خود نشان داده بود ساختند و همچنين به اواختيار دادند كه خود نگهباناني از ميان تمام افراد ملت انتخاب كنند و بدين ترتيب وي بر تخت نشست و باز از ايشان خواست كه شهر بزرگي بسازند و از شهرهاي كوچكي كه سابقا مي‌زيستند, صرف‌نظر كنند و پايتخت جديد را مورد توجه قرار دهند مادي‌ها اطاعت كردند و شهري كه اكنون اكباتان نام دارد , برپا ساختند كه ديوارهاي آن , بلند محكم و دايره‌وار ، تودرتو ساخته شده است ساختار ديوارها اين است كه سر هر كدام از ديوارها از ديوار بعدي بلندتر است جنس زمين كه تپه‌ي نرمي است تا حدي براي اين ساختمان مساعدبود محيط ديوار خارجي به همان اندازه‌ي ديوار آتن است رنگ بام‌هاي اين ديوارها ازاين قراراست : اولي سفيد ، دومي سياه ، سومي ارغواني ، چهارمي آبي ، پنجمي نارنجي و دوتاي آخر يكي از نقره و ديگري با طلا مستور شده بود ديوكس تمام اين استحكامات را براي خود و قصر خود برپا داشت و به اهالي پيشنهاد كرد كه خانه‌هاي خود را در خارج محيط ديوارها بسازند هر چند در اصالت كتاب فيثاغورث مورخ يوناني قرن ششم قبل از ميلاد ترديد است اما ما جهت ثبت نوشته‌هاي وي در اين كتاب اقدام مي‌نماييم در اين كتاب فيثاغورث از دو هگمتانه اسم مي‌برد به طوري كه :
1- اكباتانايي ماد 2- اكباتان مغان

صحراي ماد در حوالي قصر سميراميس بپا كرده بود و اكباتان مغان راكه سرحد ايران مابين شمال و شرق است وي در جاي ديگر مي‌گويد : اكباتان مغان , قصبه‌اي‌ست در قله‌ي كوه بلند ، از چند هزار قدم مانند نقطه‌ي نوراني پديدار و از امكنه‌ي ديگر متمايز ، هنگامي كه آفتاب به نصف‌النهار مي‌رسد در بلندي‌هاي هوا مي‌درخشد گويي يك كره‌ي نجومي در اين ارتفاع جاي داده‌اند انسان هر چه نزديك‌تر مي‌رود وهم و خيال قوت مي‌گيرد براي رسيدن به آنجا بايد از هفت محوطه كه هر يك بر ديگري مستولي است , عبور كرد جبهه‌ي هر ديوار با رنگ تند , ملون است رنگ‌هاي سفيد و سياه و ارغواني و كبود و سرخ و پرتقالي را از دور مي‌توان ديد و ديوار زراندود وسيم‌اندود نيز هست

پوليپيويس مورخ رومي (122-204 قبل ازميلاد) در مورد محل شهر باستاني هگمتانه و وضعيت آن مي‌گويد : اكباتان در اصل تختگاه مادها بود و بر ديگر شهرها در ثروت و شكوهمندي ساختمان‌هايش وسيعا تفوق داشت آن شهر در دامنه‌ي كوه الوند قرار گرفته و با آن كه بدون بارو (حصار و يا ديوار) است داراي ارگي استوار مي‌باشد كه به گونه‌اي شگفت‌انگيز آن را مستحكم ساخته‌اند در پايين آن كاخي برپاست كه وصف جزييات آن با سكوت كامل درباره‌ي آن تا حدي دشوار است ، براي آن نويسندگاني كه قصدشان برانگيختن اعجاب است و آنان كه عادت دارند اغراق‌گويي كنند و بدايع‌نگاري نمايند همانا اين شهر , بهترين موضوع ممكن را فراپيش آنان مي‌كنند اما براي آن كساني چون خود من هنگام ايستار در توصيفاتي كه فراتر از تصورات عادي مي‌رود , محتاط هستند دشواري و گرفتاري بسيار فراهم مي‌سازد باري كاخ از نظر اندازه‌ي پهنه‌اي را كه محيط آن نزديك به هفت استاد (يعني ¾ ميل ) مي‌باشد , پوشانده است و با گرانمندي ساختار ، دربخش‌هاي متعددش نشانگر ثروت سازندگان نخستين آن مي‌باشد زيرا همه‌ي چوب‌ساخته‌هاي آن سدر يا سرو بوده و حتي يك تخته تنها پوشش نايافته نمانده تيرها وتخته‌كاري سقف‌ها و ستون‌ها , رواق‌ها و سرستون‌ها با ورقه‌اي سيم يا زر پوشش يافته ، در حالي كه همه‌ي آجرها از نقره بوده است بيشتر اين‌ها را در هنگام تازش اسكندر و مقدونيان و باقي را در روزگار آنتيكوس و سلوكوس نيكاتور كندند

همان طور كه گذشت مورخين مغرب زمين باني شهر هگمتانه را سميراميس ، ازمكشاد و ديااكو مي‌دانند اما دانشمندان مشرق زمين از افراد ديگري به عنوان باني شهر باستاني هگمتانه نام مي‌برند طوس سلماني همداني ، ابن فقيه همداني ، ابودلف احداث شهر را به دارا منسوب مي‌نمايند : از آنجا كه همذان شهر دارا ، فرزند دارا مي‌باشد ، ياقوت حموي (اوايل قرن هفتم هجري قمري) اسم همذان را منسوب به همذان بن فلوج بن سام بن نوح نموده و باني آن كرميس بن حليمون مي‌داند در رابطه با وضعيت شهر بعضي از دانشمندان اسلامي توضيحاتي در كتاب‌هاي خود ارائه كرده‌اند كه تعدادي ازآنها را در زير نقل مي‌نمايد:

ابن فقيه همداني (قرن سوم هجري قمري) در كتاب معروف خود به نام البلدان راجع به شهر هگمتانه مي‌نويسد: سردار بخت‌النصر كه همدان را محاصره كرده بود , به وي نوشت : به شهري استوار و پرجمعيت و پهناور درآمدم كه آن را باروي سخت و رفيع ، ورودي‌هاي پهن است در ازاي آن شهر از دامنه‌ي كوه بود تا دهكده‌اي كه بدان زينوآباد گويند و راسته‌ي آجرپزان در آن جا بود و راسته‌ي زرگران در سجايا بوده و كوشك ويراني در سجايا بود گنجينه‌ها ومال‌ها درآن مي‌باشد بخت‌النصر از سردارش نقشه‌‌ي شهر را مي‌طلبد و بر اساس آن فرمان مي‌دهد كه منابع شهر را مسدود ساخته و با آب‌بندان ورها ساختن آن به سوي شهر آنجا را ويران كند از آن پس همدان ويران بود تا حمله‌ي اسكندر كه دارا بر حسب توصيه‌ي حكيمان به ساختن شهر فرمان داد در ميانه‌ي آن كوشكي بزرگ ، سه نما از آن افراخته بنا كرد و آن را سارو (ساروق) ناميد كارگران در ساختن شهر شتاب كردند و سيصد نهانگاه براي گنجينه‌ها و مال‌هايش در كوشك درست كردند بهرشهر ، هفت دروازه‌ي آهنين دولنگه‌اي ، هرلنگه به بلندي دوازده گز برپا داشت آنگاه يك كوشك ديگر درست كرد كه نزديكان و اهل حرم و مال‌ها را در آن نهانگاه جاي داد در شهر دوازده هزار مرد نگاهبان برگماشت

ابوعلي كاتب (250-320 ه. ق) خبر از وجود يك ارگ به نام سپيددژ و تعدادي خانه در اطراف آن مي‌نمايد علاوه بر آن , وي درمورد تصرف همدان به دست اعراب , اشاره به بستن سد و هدايت آب به طرف شهر جهت گشودن آن مي‌نمايد ابوعلي كاتب مي‌گويد : همدان بعد از تصرف اعراب محدود به يك ساختماني به شكل قلعه با بنيادي از دوره‌ي قبل از اسلام بود سپيددژ يا قلعه سفيد متشكل از دو تپه‌اي بود كه تپه‌ي بزرگ به نام تپه‌ي مصلي و تپه‌ي كوچك موسوم به مال , (MAL ) است كه امروزه تپه‌ي اكباتان نيز ناميده مي‌شود تپه‌ي كوچك در اين اواخر مركز شهر همدان بود ولي تپه‌ي مصلي تا كنون بدون هيچگونه آثار سكونت باقي مانده است ، فقط بر روي آن آثار و بقاياي يك قلعه‌اي مربوط به قبل از اسلام وجود دارد بدون شك قلعه‌ي سفيد كه در پايان حكومت ساسانيان تنها نقطه‌ي سكونت همدان را تشكيل مي‌داد بر روي تپه‌ي اكباتانا مركز شهر را به وجود مي‌آورد درطول حكومت خلفاي اموي هنوز اين قلعه‌ي سفيدبا يك ديواري محصور مي‌گرديد و به وسيله‌ي چهار دروازه مشخص مي‌گشت كه شخص مي‌توانست از طريق آنها به داخل قلعه‌ي سفيد وارد شود ابودلف خزرجي (341 ه ق) در سفرنامه‌ي خود مثل ابن فقيه همداني (همان طور كه مطرح گرديد)

ضمن انتساب- احداث شهر به دارا فرزند درا ، اطلاعات مختصري نيز در مورد وضع شهر موقعيت سوق‌الجيشي و استواري آن در مقابل حملات دشمني ارائه مي‌دهد از آنجا به همدان : همذان شهر دارا ، فرزند دارا مي‌باشد شهر قديم در وسط همذان واقع است و آن شهر بزرگي است كه بر روي ايواني به بلندي سي ذراع بنا شده و چهار دروازه و طاق‌هاي مرتفع دارد چون زيبايي و استعدادآن مكان نظر دارا را جلب نموده بود , آن شهر را در آنجا بنا كرد محل مزبور قبلا باتلاقي نيزار و جايگاه جانوران درنده بود سپس آب آن فرو نشست و شهر در آنجا ساخته شد مي‌گويند اين شهر قديمي بوده و هنگامي كه اسكندر به آنجا حمله برد دارا با وزيران خود در باب ساختمان شهر مستحكمي كه بتواند خانواده‌ي خويش را در آنجا پناه بدهد و گنجينه‌ي خود را پنهان سازد مشورت نمود يكي از آنها گفت : شهر ويراني در ميان كوه‌هاي بسيار مرتفع و راه‌هاي سخت مي‌شناسيم و چنانچه پادشاه آن را بسازد و اندوخته‌هاي خود را در آن نگاهدارد و چهارهزار نفر از مردان مورد اعتماد را به نگهباني آن بگمارد در برابر متجاوز پايداري خواهد نمود آنگاه مشخصات آنجا را برايش بيان نمود دارا بدانجا رهسپار وپس از رسيدگي دقيق دانست كه محل مزبور از هرگونه حمله‌ي متجاوزين مصون است

از اين رو شهر را در آنجا بنا نمود و خزانه‌هاي مخفي براي نگاهداري گنجينه‌هاي خود در آن ساخت و خانواده‌اش را بدانجا برد و چندين از معتمدين را به نگاهباني آن گماشت پس از جريان حوادثي كه ميان اسكندر و دارا روي داد , اسكندر ارتش عظيمي به همذان فرستاد كه چندي براي تصرف شهر در اطراف آن ماندند ولي موفق نشدند چون فرمانده نيروي مزبور خواست از آنجا دست بردارد و بازگردد , مشاورين وي گفتند : انصراف خود را به شاه بنويس و او را از جريان امر آگاه كن (ص190/1 الف) او موضوع را به اسكندر گزارش داد و اسكندر هم به ارسطاطاليس مربي خودنوشت ارسطو نقشه‌ي راه‌ها وكوه‌ها و رودخانه‌هاي آن محل را خواست و اسكندر وضع آنجا را ترسيم نمود و براي ارسطو فرستاد ارسطو پس ازمطالعه‌ي نقشه به او دستور داد در يك فرسخي بالاي رودخانه آنجا بندي بسازد و سد محكمي بر آن بنا كند و چون يك سال بگذرد آب را باز كند و تعداد زيادي گاو و گاوميش و قاطر و الاغ با هم به آب بياندازد در اثر فشار سد باز خواهد شد و به دنبال آن به شهر سرازير شده و با روي آن خراب مي‌كند و دخول او را به شهر آسان‌تر مي‌سازد اسكندر چنين كرد و آب با فشار زياد سد را باز نمود و ديوار شهر را از جاي كند و تكه سنگ‌هاي بزرگي كه تا به امروز در كوچه‌هاي شهر همذان موجود است با خود بدانجا برد و پس از آن همراهان داخل شدند

اين بررسي مختصري بود كه در مورد نام هگمتانه و باني آن و توصيفاتي كه به وسيله بعضي از دانشمندان شرق و غرب ارائه شد

در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد ...مردم ایران کشته شده اند ؟

هیچ می دانستید که در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد ...مردم ایران
کشته شده اند ؟ یعنی تقریبا نیمی از کل مردم کشور .
در رابطه با جنگ جهانی اول می گویند که بزرگ ترین و ویرانگر ترین جنگ
تمام تاریخ بشریت بوده و باعث مرگ بیش از 10 میلیون انسان شده است . (
رقم 10 میلیون را کمی سبک و سنگین کنید , 10 میلیون مرگ !!! در طی کمتر
از 4 سال )

می دانستید که این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در
ایران است ؟ چرا که فقط حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . از
قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر
شدند .

در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی )
اانگلستان از جنوب، دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف
در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل
بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .

در سالهای بعد روسیه ی تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی
توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد . در همان زمان عثمانی ها
هم به مرز فروپاشی رسیده بودند ( جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد
شگفت آوری دارد باعث نابودی 4 امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی :
امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد).

بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه ی سیاست ایران شد و با خرید
گسترده ی غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای
ورود کمکها دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور
شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز
کرد که بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) .

نکته ی جالب گزارشهای دلسوزانه ی سفیر وقت دولت آمریکاست که باعث می شود
محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود
که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند .

داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامي انگلستان و نماينده سياسي آن دولت
در غرب ايران در سالهاي 1918 و 1919 درباره قحطي درغرب ايران اينگونه مي
نويسد:
" اجساد چروكيده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتاده اند. در
ميان انگشتان چروكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و
يا ريشه هايي كه از مزارع در آورده اند به چشم مي خورد؛ با اين علفها مي
خواستند رنج ناشي از قحطي و مرگ را تاب بياورند. در جايي ديگر، پابرهنه
اي با چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت،چهار دست و
پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك مي شد مي خزيد و در حالي كه ناي حرف
زدن نداشت با اشاراتي براي لقمه ناني التماس مي كرد...".
مرحوم محمد علي جمال زاده تلفات وحشتناك شيراز را اين طور روايت مي كند:
"جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و
هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي
از ديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش" قحطي"
ديگري" آنفلوانزاي اسپانيايي" و آخري" وبا "بود. طبقات فقير، پير و جوان،
همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ
غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و
بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر
افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند.
در
هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي
مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند...".

نکته ی جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش
انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به
اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده، جنگی که ایران در آن بی طرف
اعلام شده بود .

عجیب نیست که اتفاقی که فقط 90 سال قبل در کشورمان روی داده به این
اندازه برای ما ناشناخته و مجهول باقی مانده بوده

Monday, April 25, 2011

لُر نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند.زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از شاخه فارسی‌تبار دسته جنوب باختری زبان‌های ایرانی است.ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینه‌شناسی باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.[۲] لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به‌شمار نمی‌آیند.[۳] اما از این روی خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است.

واژهٔ کرد در دوران دیرینه شناسیی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار فلات ایران به کار رفته‌است و معنای قومی ویژه نمی‌داده‌است.[۵][۶][۷] [۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲].بنابراین در برخی از منابع، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جز کرد شمرده‌اند زیرا واژه "کرد" به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده است[۱۳]. اما از دید قومیت لرها گروهی جدا از کردها شمرده میشوند[۱۴]. برای نمونه دهخدا در لغت نامه دهخدا بنا بر کتاب مجمع البلدان می‌گوید:

لُر و یا لور نام عشیرتی است بزرگ از عشایر کرد. گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این بخشها بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۱۵] »

حمدالله مستوفی می‌گوید در زبدة التواریخ آمده است:
« وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند ودر آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسره ٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست تر می‌نماید.


گویش‌های لری نزدیک‌ترین گویش‌های ایرانی به زبان فارسی هستند.[۱۷] زبان لری همانند زبان فارسی نواده‌ای از زبان پارسی میانه است و واژه‌های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.[۱۸]. ریشه زبانهای ایرانی لری-بختیار مانند زبان فارسی به پارسی میانه(پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان(زبان هخامنشیان) برمی‌گردد[۱۹].ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در تاریخ باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.[۲۰][۲۱] زبان‌شناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویش‌های ایرانی جنوب غربی بین گونه‌های فارسی و کردی دانسته‌اند.[۲۲]
جغرافیای گویش لُری [ویرایش]

گروهی از آریایی‌ها پس از حرکت از خاستگاه شمالی خود سرتاسر نوار غربی را درنوردید تا به دریای پارس رسید. در این کوچ، دسته‌هایی در سرتاسر نوار غربی از شمال تا جنوب در بخشهای گوناگون ایران پراکنده شدند، از همین روی پیوندهایی میان گویش‌های کنونی در استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و بخش هایی از خوزستان، اصفهان و فارس دیده می‌شود. منطقه جغرافیای استفاده از این زبان جنوب غربی خاک ایران امروزی را در بر می‌گیرد. به گمان پرویز ناتل خانلری، گویش‌های لری در برگیرنده گستره وسیعی از واژگان زبان پارسی میانه و بکارگیری فراوان آنها بصورت زنده در محاورات روزمره می‌باشد.[۲۳][صفحه؟]به طور دقیق تر می توان گویش‌های لری را به مناطق جغرافیایی زیر تقسیم کرد:[نیازمند منبع]

۱ . لرهای بختیاری : استان چهار محال و بختیاری، قسمت اعظم خوزستان، شرق لرستان (الیگودرز) و قسمتهایی از استان اصفهان.

۲ . لرهای ثلاثی : بروجرد، ملایر، نهاوند، تویسرکان و بخش هایی از کنگاور و شازند.

۳ . لرهای سپیدان، ممسنی و رستم : نورآباد ممسنی، شهرستان رستم قسمتهایی از استان بوشهر

۴ . لرهای کهکیلویه و بویراحمدی : استان کهکیلویه و بویراحمد، اقوام ساکن در دیلم و گناوه در استان بوشهر و قسمتهایی از خوزستان.

۵ . لرهای فیلی : خرم‌آباد، دورود، دوره، دزفول ، اندیمشک، پلدختر، دره شهر، دهلران، لوشان، وقسمتهایی از شوش و قزوین.

۶.لرهای شولستانی : شولستان شامل نیمی از لرستان (سرزمین‌های قوم لر) بود واز شیراز و کازرون تا نورآباد ممسنی استان کهکیلویه و بویراحمد، گناوه، شمال غربی بهبهان، گتوند و استان چهار محال و بختیاری و لرستان را شامل می‌شد.[نیازمند منبع]


نوشتار اصلی: اتابکان لرستان

هزاراسپیان که به نام اتابکان لرستان نیز شناخته می‌شود[۲۴] نام سلسله‌ای کرد است که از ( ۵۵۰ تا ۸۲۷ هَ. ق.)، (۱۱۴۸ تا ۱۴۲۴) به نواحی لرستان کنونی و بخش‌هایی از استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری حکومت کرده‌اند.اتابکان به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می‌شود.پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایدج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم‌آباد بود.[۲۵]
اتابکان لر بزرگ [ویرایش]

اتابکان لر بزرگ از سلسله هزاراسپیان است که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخش‌های از استان خوزستان حکومت کرده‌اند.مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک (ترکمنان) سلغریان برای جلگویری از سرکشی لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق . به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمه ٔ سرزمین اصلی لر بزرگ به ابوطاهر داد و یکی از آنها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد.پایتخت این امرا در شهر ایذه بود.اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشان انقراض یافت.
اتابکان لر کوچک [ویرایش]

اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه.ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخری‌ن حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید

خاندانها لر دارای بخش بندی‌های زیادی بودند که در مهم‌ترین و کلی‌ترین بخش‌بندی به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک بخش می‌شوند. لر کوچک به دو منطقه پیشکوه (استان لرستان) امروزی و پشتکوه (استان ایلام) امروزی تقسیم می‌شده است. لر بزرگ، به سه شاخه بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و ممسنی تقسیم می‌شده است.

لر بزرگ دارای بخش‌بندی‌های گوناگونی بوده‌است. ولی مهم‌ترین و کلی‌ترین بخش‌بندی آن به نام ایل‌های آن است.خاندانهای هم (در دوره‌های صفویه، افشاریه، قاجاریه و پهلوی) به گونه اجباری کوچانده شدند و اکنون در استان‌های دیگر جای داده شده‌اند.[نیازمند منبع]شمار دیگری از بختیاری‌ها هم در جنگ‌های گذشته در سرزمینهای گوناگون خاوری جای داده شده‌اند. چنانچه شماری از آنان در افغانستان اکنون جمعیت نچندان کمی دارند


ایل بویراحمد [ویرایش]

بویراحمد بزرگ‌ترین ایل در استان کهگیلویه و بویراحمد است.ایل بویراحمد بزرگترین ایل منطقه کهگیلویه و بویراحمد‌است که پیرامون نیمی از جمعیت این ناحیه را تشکیل می‌دهد. این ایل در سرزمینی به‌وسعت گمانه زده ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل منطقه پراکنده هستند. بزرگترین قبیله ایل بویراحمد تامرادی است، جمعیت این ایل حدود ۲۰۰ هزار نفر می‌باشد.[نیازمند منبع] بخشی از قبیله تامرادی در خوزستان نیز زندگی می کنند. منطقه مزبور از دید جغرافیائی به دو بخش جدای از هم ازهم، قشلاق و ییلاق بخش می‌شود.حدود ۱۷۰ سال پیش، ایل بویراحمد که پر توان‌ترین ایلات بود، رئیس ایل، ایلخانان بویراحمد بخش‌هائی از سرزمینهای پشتکوه، هم‌چنین بخش‌هائی از بلاد شاهپور، تِل خسرو و رِوِن را در تصرف داشت.اکنون از دید بخشهای سیاسی، سرزمین بویراحمد کهگیلویه از سه بخش مجزاء از هم بخش می‌شود که گروه‌هایی از ایل بزرگ بویراحمدی در آن می‌کنند. این سرزمینهای سه‌گانه عبارت است از:[نیازمند منبع]

* منطقه بویراحمد گرمسیر
* منطقه بویراحمد علیا
* منطقه بویراحمد سفلی

مردمی که در این سرزمینهای زندگی می‌کنند همه خود را از ایل بویراحمدی می‌دانند و میان آنها روابط خویشاوندی وجود دارد.[۳۰][منبع معتبر؟]
ایل ممسنی [ویرایش]

ممسنی را شولستان نیز خوانده‌اند[نیازمند منبع] که به معنای سرزمین شول هاست. شول نام ایلی است از ایلهای فارس . این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره می‌شد


تاریخچه [ویرایش]

برای نخستین بار حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاری‌ها نام برده‌است. [۲] تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمین‌های لر بزرگ چیره شد و نام خود را به آنها داد.

بر پایه نوشته‌های تاریخی بختیاری نام یکی از تبارهای بزرگ ایران می‌باشد که به لر بزرگ نیز شناخته شده‌است[۳] چرایی این نامگذاری به گفته برخی به سبب نزدیکی دامنه فرمانروایی اتابکان لرستان به سرزمینهای بختیاری نشین در زمان گسیختگی و چندگانگی فرمانروایی ایران بوده‌است از این رو آنان را لر بختیاری نیز می‌نامند. نام لر کوچک نیز به مردمان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود. در گستره زمانی میان هخامنشیان و ساسانیان، لرستان بخشی از سرزمین بزرگ پارس بوده‌است. پس از اسلام و از زمان خلفای عباسی، لرستان فراتر از مرزهای امروزی (از همدان تا گلپایگان) -و زیر پرچم فرمانروایی اتابکان لرستان- تا مرز اتابکان فارس (ازسال ۵۰۶ تا ۱۰۰۶ هجری قمری) گسترده شده بود از این رو فرمانروایان این سده‌ها با نام اتابکان لرکوچک شناخته می‌شدند. خرم آباد پایتخت فرمانروایی اتابکان لر کوچک و ایذه مالمیر پایتخت فرمانروایی اتابکان لر بزرگ به شمار می‌رفته.


با درنگریستن به ٔ گمانه زایش کوروش بزرگ در انشان که شهری در آپا اختر (شمال=آپااختر) خوزستان بوده (به باور برخی همان ایذه امروزی) و همچنین سنگ نبشته‌ای که گفته‌های کورش بزرگ را دربرداشته و در شوش یافت شده و در آن آمده‌است که کورش بزرگ بر آن شده که در سر راه خود از هگمتانه به شوشا با مردمان باختری دیداری داشته باشد می توان چنین برداشت کرد که دامنه سرزمین باختری‌ها جایی میان همدان و شوش امروزی بوده و نه در باکتریا (افغانستان) و یا میان رودان.
همچنین نام‌های برخی از سرزمین‌های بختیاری نشین مانند شهرستان پارسان (فارسان امروزی)و یا ایزدجی (میزدج امروزی) و روستای پیل آباد (فیل آباد امروزی) که جایگاه پرورش و نگهداری فیـل های جنگی بوده‌است گویای این است که این سرزمین بخشی از امپراتوری پـارس بوده از اینرو می‌توان برداشت کرد که واژهٔ بختیاری همان دگرگون شدهٔ واژهٔ باختـری می باشد.
برخی بر این باورند که بختیاری ها از دید تبار از بازماندگان پارسیان اند و لرها و به لولوبی‌ ها و کاسپی‌ها و گوتی‌ها -که از تبارهای پیش از تاریخ ایران می‌باشند و امروزه گمان می‌رود که تباری هند و اروپایی داشته اند- نزدیک هستند.[نیازمند منبع] برخی نیز بر این باورند که ریشه تباری لرها از سکاها می‌باشد (سکاها مردمانی هند و اروپایی تبار بودند که در بسیاری از بخش‌های فلات ایران پراکنده شده بودند)

رومن گیرشمن باستان‌شناس سرشناس فرانسوی می‌نویسد :

« من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته‌ام مگر اینکه عیلامی را یافته‌ام »

این نشان از این دارد که پیش از چیرگی مردمان هند و اروپایی تبار این سرزمین هم زیر پرچم امپراتوری ایلام بوده‌است.

در آغازه پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و "عراق عجم" به‌شمار می‌آمد.از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی بخشی از اصفهان و گاهی بخشی از خوزستان بود.

بختیاری‌ها در گذر تاریخ همواره در رده‌های سیاسی، سپاهی و بازرگانی دستی داشته‌اند، به‌ویژه جایگاه ایشان بعنوان سپاهیان صفویه و تشکیل زندیه تا انقلاب مشروطه و سپس تشکیل شرکت نفت و جنگ ایران و عراق ... نخستین کسی که برآن شد تا تاریخ بختیاری‌ها را به نگارش درآورد سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشته‌های او به نام "تاریخ بختیاری" به دانسته‌های ارزشمندی درباره بختیاری‌ها بر می‌خوریم.
زیستگاه [ویرایش]

بختیاری‌ها در بخشی از استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان، اصفهان و قسمتی از شرق لرستان (الیگودرز و دورود و ازنا) ساکن هستند.چهارمحال و بختیاری شامل چهار محل به نام لار، کیار، میزدج، گندمان و سرزمینهای بختیاری می‌باشد و از این رونام آن را (چهار محال) و (بختیاری) نامیده اند.

منطقه لار از طرفی شهر فرخشهر (قهفرخ و یا در گویش محلی قفه‌رخ) تا روستای سودِجان (سودِگان) و از طرفی دیگر روستای مصطفی آباد تا روستای بارده را در بر می‌گیرد. (شهرهای فرخشهر، شهرکرد، سامان، بـِن، سورشجان، هفشجان و روستاهای مصطفی آباد، هارونی، سودِجان، پیربلوط، ارجنک، زانیون، چالشتر، هرچگان، تومانک و بارده).ساکنان این مناطق فارسی زبان و ترک زبان هستند.

منطقه کیار (که از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده) از طرفی روستای دهنو(بعد از دستگرد) تا روستای دستنا و از طرفی دیگر گهرو تا روستای بهرام آباد (بعد از روستای خراجی) را در بر می‌گیرد. (شهر شلمزار و روستاهای دهنو، دستگرد، دزک، سرتیش نیز، دستنا، گهرو، تیش نیز، شاپورآباد، قلعه تک، خراجی، بهرام آباد).

منطقه می‌زدج (ایزدجی) از طرفی روستای جونقان (گین ِکان) تا روستای باباحیدر و از طرفی دیگر بعد از روستای مصطفی آباد، تنگهٔ پردنجان (پردنگان) تا روستای گوشه را در بر می‌گیرد. (شهرستان فارسان، شهر جونقان و روستاهای راستآب، چلیچه، پردنگان، گوجان، ده چشمه، کُرون، چوغاهست، گوشه، باباحیدر، چوبین، فیل آباد، عیسی آباد).

منطقه گندمان از طرفی شهر فرادمبه تا روستای گِردِبیشه و از طرفی دیگر روستای قلعه ممی کاه تا نزدیک دهاقان اصفهان را در بر می‌گیرد. (شهرستان بروجن، شهرهای گندمان، فرادمبه و بلداجی و روستاهای قلعه ممی کاه، گردِبشه).

سرزمینهای بختیاری از طرفی شهر سمیرم در استان اصفهان تا شهر درود در استان لرستان و از طرفی دیگر از شهرستان رامهرمز در استان خوزستان تا شهر داران در استان اصفهان را در بر می‌گیرد.
سرزمینهای بختیاری به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم می‌شود.
محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهارلنگ به دو بخش تقسیم می‌گردد.

* بخش ییلاقی یکی در محدوده شهرستان فریدن تا شهرستان درود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لردگان می‌باشد.
* بخش قشلاقی نیز یکی در محدوده شهرستان دزفول و دیگری در محدوده شهرستانهای ایذه و رامهرمز می‌باشد.

مرکز منطقه ییلاق یکی آخوره (فریدون شهر امروزی) و دیگری سمیرم و مرکز منطقه قشلاق یکی ایذه و دیگری رامهرمز بوده‌است. خوانین ایل چهارلنگ در بخش ییلاقی در منطقه آخوره (فریدون شهر) و در بخش قشلاقی در محدوده ایذه بوده‌است.

محل سکونت ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد :

* بخش ییلاقی در محدوده شورآب، تنگه گزی و دامنه‌های زردکوه تا اَردَل به مرکزیت شهرستانهای کوهرنگ و چلگرد
* بخش قشلاقی در محدوده اندیکا و مسجد سلیمان امروزی به مرکزیت اندکا می‌باشد.

در تاریخ معاصر (دوران قاجار) خوانین ایل هفت لنگ بختیاری که از قدرت و شوکت بیشتری برخوردار شده بودند، در منطقه ییلاقی، چوغاخور و در منطقه قشلاقی، ایذه و قلعه تـُل را مقر حکومتی خود قرار داده بودند.

ویژگی‌های فرهنگی [ویرایش]

بختیاری همراه با سنت‌ها و شیوه‌های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه‌های بی‌نظیر و چشم‌گیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ گردشگران داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن که بازدیدکنندگان عادی را به سوی خود جلب می‌کند، می‌تواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.

یکی از دیدنی‌های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهه‌های آغازین قرن حاضر گروه‌های بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران ” تخته قاپو“ (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ‌رو و متحرک است. کوچ‌روهای بختیاری، زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر می‌برند. آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر گوناگون همراه با مبارزه‌ای خستگی ناپذیر با سختی‌های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه‌ها، دره‌ها و پشت سر گذاشتن بلندی‌های زردکوه در مناطق معینی از دامنه‌های زاگرس پراکنده می‌شوند و قریب سه ماه در این منطقه می‌مانند و با چرای دام‌ها در مراتع سرسبز به رمه‌داری سرگرم می‌شوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنت‌ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه‌های دیدنی این شیوه زندگی است. به مسیرهای کوچ در اصطلاح ایل راه می‌گویند که شامل ایل‌راه‌های دزپارت، تاراز، هزارچمه، کوه سفید و تنگ فاله است.

قالی‌ها و دست بافته‌های بختیاری در تمام جهان مشهور و بازار خوبی دارند. همچنین بختیاری سرزمین شیرهای سنگی است که نخستین بار توسط محسن فارسانی مورد مطالعه علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی در باره شیرهای سنگی به نام «برد شیر» ساخته‌است. همچنین بایسته‌است در راستای حفظِ ضرب‌المثل‌های بختیاری نیز تلاش‌های سودمند بیشتری صورت گیرد تا این میراث تجربی گذشتگان نیز برای آیندگان برقرار ماند.

* موسیقی آنان شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است. توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی هنرمندی خود را به نمایش می‌گذارند.

مراسم سوگواری

مراسم سوگواری در میان بختیاری‌ها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار می‌شود که احتمالاً نشانه انس و الفت و همبستگی ژرفی است که میان آنها وجود دارد. این اهمیت هم در عزاداری‌های مذهبی و هم در عزاداری‌های خصوصی به بارزترین شکل مشهود است.

برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه‌است. در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم می‌شود و لحظه‌ای صاحب عزا را رها نمی‌کنند. چوقا از تن بیرون می‌کنند و لباس سیاه می‌پوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل، سید پیر شاه یا سید امامزاده‌های اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر می‌کنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک می‌سپارند. خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور می‌ایستند و زن‌های ایل به دور گور حلقه می‌زنند، گریه سر می‌دهند و همراه با مرثیه که گاگریو گفته می‌شود به شرح حال زندگی مرده می‌پردازند. در این هنگام تُشمال‌ها آهنگ غم انگیزی به نام چپی می‌نوازند. بعد از این مراسم خیرات شروع می‌شود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا می‌کند، مردم ایل تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا می‌آیند و سرباره می‌آورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش می‌دهد. این مراسم تا یک سال به طول می‌انجامد، چرا که شاید تیره یا طایفه‌ای در مسافت‌های دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد.

وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد نیز مراسم خاصی انجام می‌شود. بدین ترتیب که زین و برگ اسب یا اسبانی را با پارچه سیاه می‌پوشانند و بر گردن اسب نیز پارچه‌های رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه می‌بندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده می‌گردانند. این پارچه را «یال پوش» می‌گویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسب می‌بندند. بختیاری‌ها معمولاً بر سر مزار جوانان، پهلوانان و بزرگان خود شیر سنگی قرار می‌داده‌اند.

عزاداری برای ائمه‌اطهار به ویژه در ماه محرم همانند همهٔ نقاط ایران باشکوه برگزار می‌شود. شیوه اجرای مراسم تقریباً همانند سایر نقاط ایران است. دسته‌های زنجیرزنی، سینه‌زنی و حضور در مراسم مساجد و تکایا از جمله جلوه‌های برگزاری اینگونه مراسم است.

گویش بختیاری

گویش بختیاری یکی از گویش‌های لُری‌تبار یعنی از دسته جنوب باختری زبان‌های ایرانی است. گویش‌ها و زبان‌های لُری‌تبار عبارت‌اند از فیلی، لکی، بختیاری، لری جنوبی، و کومزاری.

همواره در زمانهای گذشته، دیوارهای بلند و دشوار گذر زاگرس مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقهٔ بختیاری بوده‌است.

بنابراین زبان ایل بختیاری تا قبل از گسترش رسانه‌های همگانی و مدارس ملی تقریباً دست‌نخورده و بکر مانده بود اما امروزه براثر آسانی ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجه‌ها و گویش‌های دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است.

نسل امروز بختیاری (به‌ویژه ساکنین شهرها و اسکان‌یافتگان) در طول کم‌تر از نیم قرن نه تنها خیلی از اصطلاحات و واژه‌های پنجاه سال پیش بختیاری را استفاده نمی‌کنند؛ بلکه معنای آنها را نیز نمی‌دانند و یا فراموش کرده‌اند. گفته می‌شود در طی سال‌های گذشته که بختیاری‌ها بسوی شهرنشینی و پراکندگی رفته‌اند در حدود دوهزار واژه کهن از آنان نابود شده‌است.

گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم می‌شود:

* گویش بخش خاوری که تحت تأثیر لری کوه‌گیلویه واقع شده‌است.
* گویش منطقه جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفهٔ بهمئی بوده‌است.
* گویش منطقه چهارلنگ
* گویش بخش میانی


که هر دو گویش نسبتاً کمتر تحت تأثیر قرار گرفته‌اند؛ بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش لُری بختیاری با گویش لری (خرم آبادی) تفاوت‌های بسیاری به‌ویژه از نظر تلفظ دارد. اما از نظر ادبیات و به ویژه ضرب المثل‌ها و زبانزدهای بومی بین تمام زبانهای لری اشتراکات زیادی وجود دارد

. پوشش سر"لچک و می‌نا: لچک کلاهی است که زیر مینا استفاده و با انواع سکه‌های قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزیین می‌شود و انواع گوناگون دارد. سیخکی، ریالی، صدف، که رایج‌ترین آن ریالی می‌باشد که از سکه‌های قدیمی استفاده می‌شود.

۲. می‌نا: روسری از جنس حریر و ابعاد بسیار زیاد به شکل مستطیل است که به‌صورت بسیار ویژه‌ای به سر می‌کنند. مینا را با سنجاق محکم توسط بندی از یک‌سوی لچک به‌سوی دیگر آن از پشت سرشان می‌آویزند که به آن سیزن گفته می‌شود و بعد موهای جلوی سر را تاب می‌دهند و از زیر لچک بیرون می‌آورند و در پشت مینا پنهان می‌کنند وآن موها را ترنه می‌نامند و با مهره‌هایی با رنگ‌های گوناگون آن را تزئین می‌کنند که جلوه‌ای خاص به زیبایی مینا می‌دهد.

۳. تن‌پوش زنان بختیاری پیراهنی است به نام جومه یا جوه این پیراهن معمولاً دو چاک در اطراف کمر دارد و تا پایین کمر می‌رسد و زیر آن دامن بسیار پرچینی به نام شولارقری می‌پوشند که برای تهیه آن گاه از ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده می‌شود.

۴. جلیقه (جلیزقه) روی پیراهن پوشیده می‌شود که از جنس مخمل است. همچنین زنان بازوبندی (بازی‌بند) نیز بدست می‌کنند که با مهره‌های رنگی و سنگ تزیین می‌شود. البته استفاده از آن خیلی عام نیست و بیشتر در عروسی پوشیده می‌شود.

۵. پوشش پایین تنه از شلواری معمولی و گیوه استفاده می‌شود.

رنگ لباس زنان بختیاری الهام گرفته از طبیعت است. زنان و دختران جوان در رخت‌های خود از رنگ‌های روشن استفاده می‌کنند و رنگ لباس خانم‌های مسن به دلیل احترام به سن و سال آن‌ها تیره‌است.

پوشش مردان:

۱. سرپوش مردان بختیاری کلاهی نمدی است به رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای روشن و تیره و سفید که به آن کلاه خسروی هم گفته می‌شود. در ابتدا خوانین کلاه سفید رنگ خسروی بسر می‌گذاشتند اما بعد از اینکه رضا شاه آنان را تخت قاپو کرد آنان را نیز از پشیدن لباس بختیاری نیز منع کرد، به همین دلیل به مرور زمان کلاه سفید جای خود را به کلاه سیاه مردم عادی داد. امروزه دیگر کودکان کلاه سفید خسروی بسر می‌گذارند. کلاه خسروی همانطور که از نامش پیداست، طرحش از کلاه خسروان، پادشاهان ساسانی است که این خود نشان دهندهٔ قدمت تاریخی فرنگ منطقه می‌باشد.

۲. در ابتدا مردان بختیاری بالاپوشی به نام قـَبا داشتند که از کنار چاک داشت و هینطور از آستینهای فراخی برخوردار بود، اما بعد منع لباس توسط رضاشاه، بالا پوشی بنام چوقا که راعیت آنرا می‌پوشید متداول شد که دست باف زنان عشایر است. چوقا از پشم بز به دو رنگ سیاه و سفید تهیه می‌شود و خاصیت ضد باران دارد، گرما را در زمستان نگه‌می‌دارد و در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند. نقش‌های چوقا، ستون‌هایی کوتاه و بلند هستند و طرح این ستون‌ها رااز ساختمان‌های دوره هخامنشی می‌دانند. قبا برگرفته از طراحی اشکانی است.

۳. برای پوشش پایین تنه از شلواری به رنگ مشکی استفاده می‌گردد که شلواری گشاد و بسیار آزاد است. در این سالهای اخیر به دلیل استفاده از محصولات پارچه‌ای کارخانه دبیت منچستر انگلستان به آن شلوار دبیت نیز گفته می‌شود. پوشش پا گیوه‌است که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ می‌کند و در زمستان گرما را نگه می‌دارد. از مجسمه برنزی که در ایذه مالمیر بختیاری کشف گردیده مجسمه مردشمی درموزه ایران باستان [۴]، چنین به‌نظر می‌رسد که این شلوار نیز از البسهٔ دوران اشکانی باشد.
بختیاری های سرشناس [ویرایش]

* سردار اسعد بختیاری از سران جنبشس مشروطه
* شاپور بختیار آخرین نخست وزیر ایران در دوره پهلوی
* ثریا اسفندیاری بختیاری ملکه سابق ایران
* مسعود بختیاری خواننده فولکلور شهیر بختیاری
* بهرام مشیری نویسنده، محقق و مورخ
* محسن رضایی سیاستمدار
* مهدی کروبی سیاستمدار
* امیدوار رضایی سیاستمدار
* بهزاد غلامپور سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران
* سهراب بختیاری زاده بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران
* میلاد میداوودی مهاجم تیم ملی فوتبال ایران
* ایمان مبعلی هافبک تیم ملی فوتبال ایران
* هدایت ممبینی داوربین المللی فوتبال
* امیدعلی شهنی کرم‌زاده ریاضی دان برجسته ایرانی
* پژمان بختیاری شاعر
* قیصر امین پور شاعر
* جمشید چالنگی مجری تلویزیون
* صفر ایرانپاک بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران
* یدالله جهانبازی داور بین المللی فوتبال
* هدایت موسوی رحیمی خوشنویس برجسته وتوانای معاصر
* محمود رحمانی فیلم ساز
* علی دهکردی بازیگر سینما
* بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون
* سیاوش شمس خواننده ایرانی ساکن آمریکا
* علی فلاحیان سیاستمدار
* جعفر خان سردار بهادر ازفرماندهان جنبش مشروطه و وزیر جنگ قاجاریه
* نجفقلی خان بختیاری صمصام السلطنه نخست وزیر دولت مشروطه
* میرجهانگیرخان آسترکی ازوزرای برجسته صفویه دراصفهان
* ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان وبختیاری درسلسله افشاریه
* تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران
* علیمردان خان بختیاری مرد استبداد ستیز بختیاری
* حسینقلی خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری
* جعفرقلی خان بابادی
* علیقلی خان سردار اسعد
* محمدتقی خان بختیاری
* اسدخان بختیاروند
* مهدی خان اورک
* خلیل اسفندیاری
* اسفندیار خان اسفندیاری
* علیقلی خان سردار اسعد
* دکتر ابوالقاسم بختیاری

پ

Sunday, April 24, 2011

سرطان مری 2

سرطان مری ( Esophageal cancer )

مری لوله درازی است بین ستون فقرات و جناغ که در دنباله حلق قرار دارد و معده را با حلق مربوط می سازد ؛ و سرطان آن ، پنجمین سرطان شایع در دنیاست که بیشتر در مردان رخ می دهد . متاسفانه به دلیل تشخیص دیر هنگام سرطان مری ، اکثرا مرگ زا و کشنده است .

FunSara.Com | فان سرا دات کام

سرطان مری ( Esophageal cancer ) عبارت است از رشد بافت سرطانی در مری که در آن سلول ها بدون کنترل شروع به تقسیم می کنند. سرطان هایی که در مری آغاز می شوند معمولاً در ۱۳ پایینی مری در جایی که مری در قفسه سینه طی مسیر می کند رخ می دهند. سرطان مری در افراد بیشتر از ۵۰ سال و در هر دو جنس ایجاد می شود اما در مردان شایعتر است .

این نوع سرطان در کمربندی از آسیا ، شمال ایران ( گرگان ، ترکمن صحرا ، هشتپر ) حول کشورهای چین ، جمهوریهای آسیایی شوروی سابق ، مغولستان – شایعتر است .

سرطان مری عبارت است از رشد بافت سرطانی در مری که در آن سلول ها بدون کنترل شروع به تقسیم می کنند. سرطان هایی که در مری آغاز می شوند معمولاً در ۱۳ پایینی مری در جایی که مری در قفسه سینه طی مسیر می کند رخ می دهند. سرطان مری در افراد بیشتر از ۵۰ سال و در هر دو جنس ایجاد می شود اما در مردان شایعتر است .

تومورهای مری دو نوع خوش خیم و بدخیم هستند . در شهرهای شمالی ایران به دلیل استفاده مکرر از غذاهای نمک دار برای تمام وعده های ناهار یا شام استعداد و آمادگی بیشتر به سرطان مری را دارند .



● علل :

گرچه اکثر علل ناشناخته هستند. اما سیگار کشیدن و استعمال سایر فراورده های دخانی ، تریاک کشیدن ، نوشیدن مشروبات الکلی ، نوشیدن چای داغ ، از عوامل بروز این سرطان است . از دیگر عوامل می توان مصرف ماهی دودی ، اغذیه نمک سود مانند کلم شور و خیارشور به مقادیر زیاد در طی سال ، ماهی شور ، ترشی جات ، سموم قارچها ، کمبودهای ویتامینی ، املاح و ترکبیات معدنی و شیمیایی و علل ناشناخته را نام برد .

اکثر سرطان های مری از خود مری آغاز می شوند، اما در بعضی موارد هم ، سرطان از جای دیگر به مری گسترش می یابد. سرطان مری ارثی نیست .

سرطان مری در سیاه پوستان شایع تر از سفید پوستان است. در ایالات متحده حدود شش مورد جدید به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در سال شناخته می شود که یک تا دو در صد تمام مرگ و میرهای ناشی از بدخیمی ها را تشکیل می دهد.

در مناطقی از آسیا از استان های شمالی چین تا کرانه های دریای خزر در ایران شیوع بیماری بیش از ۱۰۰ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است به طوری که ۲۰ درصد مرگ و میرهای ناشی از بدخیمی در اثر این سرطان است. مناطق یاد شده را اصطلاحاً «کمربند سرطان مری» می نامند.

● علائم بالینی:

اختلال بلع ، درد زیر جناغ ، بی اشتهایی ، کاهش وزن ، خشونت صدا ، خونریزیهای پنهان گوارشی ، درد ، عفونتهای مکرر ریوی .

● علایم شایع
مشکل یا درد به هنگام بلع
کاهش وزن سریع
استفراغ مخاط خون آلود



● تشخیص :

رادیوگرافی با بلع باریم ( ماده حاجب ) ، آندوسکوپی ، نمونه برداری .

مراحل سرطان مری: سرطان مری چهار مرحله دارد:

مرحله ی یک:

سرطان تنها در قسمت سطحی مخاط مری دیده می شود.

مرحله ی دو:

سرطان به قسمت های عمقی تر و یا عقده های لنفی اطراف مری نفوذ کرده است.

مرحله ی سه:

سرطان به عمقی ترین نقاط دیواره ی مری نفوذ کرده است و عقده های لنفی و بافت های اطراف را نیز مورد حمله قرار داده است.

مرحله ی چهار:

سرطان به دیگر نقاط بدن دست اندازی کرده است. کبد، استخوان ها، ریه ها و مغز شایع ترین محل دست اندازی سرطان مری هستند.

● عوامل افزایش دهنده خطر
سیگار کشیدن
سوء مصرف الکل
سابقه وجود تومور در سر و گردن
بیماری سلیاک
فتق معده
تنگی مری
کمبود آهن
ترش کردن مزمن
پیشگیری
سیگار نکشیدن
هرگز الکل ننوشید.

نوشیدن چای داغ، استعمال دخانیات، مصرف الکل، خوردن مواد اسیدی و قلیایی و در نهایت وراثت را از مهمترین عوامل پرخطر در بروز سرطان مری
با توجه به شیوع مصرف ناس در استان خراسان یا برنج خواری در استان های گلستان، گیلان و مازندران و همچنین نوشیدن چای داغ در استان آذربایجان شرقی را می توان جزو علل بروز دومین سرطان شایع کشور در این مناطق برشمرد.
نتایج گروهی از پژوهشگران ژاپنی نشان داد بر اثر مصرف فراوان برنج، میزان ویتامین B1 دریافتی کاهش و قوام مخاط مری در بخش فوقانی دستگاه گوارش افزایش می یابد که این تغییرات در دراز مدت به نفع سرطان مری است.

ریفلاکس:

ریفلاکس عبارت است از بازگشت محتویات همراه با اسید معده به مری و آسیب مخاط مری که در نتیجه ی آن بیماری مری بارت و در انتها سرطان مری ایجاد می شود.

عوامل مختلفی در ریفلاکس دخیل اند که از جمله می توان به افزایش حجم معده در اثر پرخوری، مصرف الکل، دراز کشیدن بلافاصله پس از صرف غذا و … اشاره کرد.

التهاب مری:

یا ازوفاژیت که در اثر عوامل مختلفی از جمله انواع عفونت ها ایجاد می شود.

مصرف سیگار و الکل:

باعث ایجاد التهاب و آزردگی مری شده و همچنین دارای عوامل سرطان زا نیز هستند.

مصرف مایعات داغ و سوزاننده:

مانند چای و قهوه داغ که با سوزاندن و التهاب مری احتمال ابتلا را افزایش می دهند. برای مثال، مصرف چای داغ در استان های آذری زبان ایران یکی از عوامل اصلی شیوع سرطان مری است. همچنین برخی مایعات اسیدی و قلیایی نیز به آسیب و التهاب مری کمک می کنند.

رژیم غذایی:

مصرف مواد پیش ساز سرطان زا مانند نیتریت ها که به ماده ی سرطان زای نیتروزآمین تبدیل می شوند و به وفور در مواد غذایی مانند سوسیس و کالباس وجود دارند، به شدت خطر ابتلا به انواع سرطان به خصوص سرطان های گوارشی و مری را افزایش می دهند.

وراثت و جهش های ژنتیکی:

همانند دیگر سرطان ها خطر ابتلا را بالا می برند.

سابقه ی قبلی:

سابقه ی قبلی در ابتلا به سرطان های سر و گردن می تواند خطر ایجاد سرطان مری را افزایش دهد.

چاقی:

خطر ابتلا را تا چهار برابر افزایش می دهد. محققان حدس می زنند بین چاقی و افزایش ریفلاکس ارتباطی وجود داشته باشد.

بیماری ها:

همچون بیماری سلیاک، سندرم هاول ـ اوانس و سندرم پلومر ـ وینسون در بالا رفتن خطر درگیری با سرطان مری نقش دارند.

ویروس پاپیلومای انسانی (HPV):

که یک ویروس مولد تومور و سرطان است.

● آیا سن و جنس هم در بیماری سرطان مری تاثیری دارد یا خیر ؟
جواب : در سرطان مری جنس هیچ تاثیری ندارد یعنی اینکه بگوییم مثلاً زنان بیشتر مبتلا می شوند نسبت به مردان ، چنین چیزی وجود ندارد ، البته افرادی که گرفتار می شوند بیشتر کسانی هستند که در دهه ۶ ، ۷ عمرشان قرار دارند.
البته امروزه متاسفانه سرطان مری در بین افرادی که جوانتر هم هستند دیده می شود. سرطان مری بیشتر کسانی را مبتلا می کند که زمینه رفلکس وجود دارد بنابراین کسانی که رفلکس دارند مثلا کسانی که ترش می کنند و سوزش سردل دارند باید این موضوع را جدی بگیرند .

● انواع سرطان مری:

سرطان مری بر دو نوع اصلی است:

۱. کارسینوم سلول سنگفرشی (SCC): یکی از دو نوع مهم سرطان مری است. مصرف الکل و سیگار، نقش فوق العاده موثری در ایجاد این نوع سرطان ایفا می کند. سلول های بافت پوششی سنگفرشی مری در این حالت سرطانی می شوند.

در سرتاسر دنیا این نوع سرطان ۸۰ درصد سرطان های حاصله در مری را تشکیل می دهد. این نوع سرطان مرحله ی طولانی تری از دوره ی درجا (این سیتو) را دارد.

ابتدا ضایعات ضخیم شده ی پلاک مانندی ظهور پیدا کرده که پس از ماه ها تا سال ها به یکی از سه شکل زیر در می آیند:

الف) توده های پولیپ مانند برجسته به داخل مجرای مری که در بیشتر موارد باعث گرفتگی مجرا می شوند.

ب) زخم های بدخیم که گسترش عمقی یافته و گاهی به داخل مجاری تنفسی، سرخرگ آئورت یا دیگر مکان ها نفوذ و تهاجم می یابند.

ج) بدخیمی های منتشر که سبب ضخیم شدن، سفتی دیواره و باریک شدن مجرای مری خواهند شد.

این نوع سرطان حدود ۲۰ درصد موارد از قسمت گردنی و سینه ای فوقانی، ۵۰ درصد از یک سوم میانی و ۳۰ درصد از یک سوم تحتانی مری منشأ می گیرد.

۲. آدنوکارسینوم (Adenocarcinoma): این نوع سرطان مری نیز در سالیان اخیر رشد زیادی در جوامع غربی داشته است. در ایالات متحده افزایش بسیار زیاد (سه تا پنج برابر در ۴۰ سال اخیر) شیوع این شکل از بدخیمی، باعث پیشی گرفتن آن از نوع اول شده است.

آدنوکارسینوم برخلاف کارسینوم سلول سنگفرشی معمولاً در یک سوم انتهای مری واقع می شوند. بیماری مری بارت (Barrett Esophagus) که در آن مخاط سنگفرشی طبیعی انتهای تحتانی مری با مخاط استوانه ای حاوی سلول های ترشحی (مشابه بافت روده) جایگزین شده اند، مهم ترین عامل بروز این نوع سرطان مری است.

● پیشگیری:

بهترین راه پیشگیری از سرطان مری ، عدم استعمال دخانیت و پرهیز از تریاک ، خودداری از نوشیدن مشروبات الکلی و چای داغ و خوراکیهای نمک سود است . افرادی که در بلع غذاهای جامد دچار مشکل باشند ، اما مایعات را به آسانی می توانند بخورند باید به پزشک مراجعه کنند .
در صورت بروز هرگونه اختلال گوارشی که بیش از ۵ روز طول بکشد به پزشک مراجعه نمایید.
● عواقب موردانتظار
این بیماری در حال حاضر علاج ناپذیر است . تشخیص زودهنگام و درمان تهاجمی تنها شانس بقای فرد به شمار می روند. در هر صورت ، می توان علایم را رفع نمود یا تحت کنترل درآورد.
تاکنون چند مورد سرطان مری وجود داشته که سرطان بدون هیچ دلیل مشخصی خوب شده است . تحقیقات در رابطه با علل و روش های درمانی این بیماری ادامه دارند، بنابراین امید می رود که درمان های روزبه روز بهتری ابداع شوند و نهایتاً بتوان این سرطان را معالجه نمود.
● عوارض احتمالی
اگر درمان فوراً آغاز نشود، سرطان مری سریعاً به ریه ها و کبد گسترش می یابد.
● درمان

اصول کلی

جراحی ، شیمی درمانی و اشعه درمانی .

برای تشخیص اقدامات زیر ممکن است انجام شوند: نمونه برداری از تومور؛ عکس برداری از دستگاه گوارش فوقانی (از جمله مری )؛ سی تی اسکن ؛ ازوفاگوسکوپی (با استفاده از یک نوع وسیله برای دیدن داخل مری که سر آن یک منبع نوری قرار دارد).
درمان سرطان مری عبارت است از جراحی ، اشعه درمانی ، شیمی درمانی ، یا ترکیبی از آنها
داروها
امکان دارد داروهای ضد درد یا مخدرها برای رفع درد تجویز شوند.
آرام بخش ها برای کم کردن اضطراب
گاهی داروهای ضد سرطان
آنتی کولینرژیک ها یا مسدودکننده های کانال کلسیم برای اسپاسم (گرفتگی ) مری
فعالیت
تا آنجا که می توانید فعالیت خود را حفظ کنید.
رژیم غذایی
غذاهای نرم تا مایعات . از خوردن شکلات ، الکل ، و چربی پرهیز کنید.
پیش از جراحی امکان دارد نیاز به حمایت مخصوص تغذیه ای وجود داشته باشد (گذاشتن لوله تغذیه در معده و دادن رژیم اختصاصی از این راه ).
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان علایم سرطان مری را دارید، خصوصاً مشکل در بلع
اگر علی رغم درمان ، درد بدتر و غیرقابل تحمل شود.
اگر دچارعلایم جدید وغیرقابل توجیه شده اید . داروهای مورد استفاده در درمان ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند.

براساس یافته های علمی دربروز بیماری سرطان مری با میزان مرگ و میر بالا و سرطان معده به علت شیوع بسیار در دنیا عوامل زمینه ساز متعددی از قبیل تغذیه، ژنتیک و عوامل محیطی در اتیولوژی این بیماری ها مطرح می باشد.
از سوی دیگر کاهش میزان کلی ابتلا به این بیماری ها در طی سالهای اخیر این امیدواری را در جامعه پژشکی و تحقیقاتی ایجاد کرده که بتوان عوامل محیطی موثر در ایجاد آنها را اصلاح کرده و موارد ابتلا را نیز کاهش داد.
در این زمینه استان گلستان درخصوص سرطان مری رتبه اول کشور و جهان را دارد و به گفته مسوول پروژه تحقیقات سرطان مری در استان این درحالی است که طی ۳۰سال اخیر این روند کاهش داشته است.
دکتر “رضا ملک زاده” با بیان اینکه شیوع سرطان مری در گلستان و بخصوص در شرق این استان نسبت به غرب آن بیشتر است، اضافه کرد: در شرق استان میزان شیوع به حدود ۴۵ در هر صد هزار نفر و در غرب استان به ۲۰ در هر صد هزار نفر در سال می رسد.
به گفته وزیر پیشین بهداشت کشور، در استان گلستان به طور متوسط هر سال ۳۰۰ مورد ابتلا به سرطان مری داریم.
از سوی دیگر از نظر بروز سرطان های مری و معده طبق گزارش ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان گلستان طی سال ۱۳۸۵بروز استاندارد شده سنی سرطان مری ۴۰/۹در صدهزار نفر و در سرطان معده ۲۱/۷در صد هزار نفر بود که در دو جنس به عنوان دو سرطان اول منطقه شناخته شده اند.
به گفته پزشکان عوامل خطر متعددی در ایجاد سرطان های مری و معده نقش دارند که مصرف تنباکو، نوشیدن مشروبات الکلی، کمبود ویتامین ها و عناصر کمیاب، نوشیدنی های داغ و آلودگی فراورده های خوراکی با مواد سرطان زایی از قبیل نیتروزآمین ها و سموم قارچی در ایجاد سرطان مری بسیار مورد توجه است.
همچنین در سرطان معده دخالت عواملی مانند رژیم غذایی، مواد شیمیایی برونزاد، عوامل سرطان زای تولید شده در دستگاه گوارش، عوامل ژنتیکی و عوامل عفونی مشخص شده است.
در این زمینه دکتر”شهریار سمنانی” رییس دانشگاه علوم پزشکی گلستان با بیان اینکه گلستان از دیرباز به عنوان قطب سرطان مری در دنیا و کشور مطرح بوده است، به خبرنگار ایرنا می گوید: ۳۰ سال پیش شیوع سرطان مری در استان به ۱۵۰ در هر صد هزار نفر می رسید اما اکنون این میزان به ۲۵ در هر صد هزار نفر کاهش یافته است.

به گفته وی با این حال و با وجود کاهش چشمگیر شیوع سرطان مری در استان گلستان اما باز هم این نوع سرطان در استان بیشترین میزان شیوع را در دنیا و کشور دارد.
وی همچنین با هشدار نسبت به افزایش شیوع سرطان های روده بزرگ ، لنفاوی و پستان در استان تصریح می کند: این نوع سرطان ها در استان رو به افزایش است.

به گفته دکتر سمنانی یکی از علت های افزایش این بیماری ها استفاده از غذاهای آماده ، مصرف زیاد غذاهای سرخ شده و کباب شده و عدم تحرک است.
گفتنی است شیوع بالای این نوع سرطان ها در استان گلستان جمعی از اساتید و محققان دانشگاه علوم پزشکی را بر آن داشت تا مطالعه ای در زمینه عوامل موثر در ابتلای به این بیماری انجام دهند.
پژوهشگران این طرح مطالعات خود را به نقش سختی آب آشامیدنی در کاهش خطر مرگ ناشی از سرطان های مری و معده متمرکز کردند.
برمبنای این کار مطالعاتی که در مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان نتایج آن بیان شده است، سختی آب مربوط به کاتیون های منیزیم، کلسیم، استرانسیوم، آهن و یون های دیگر می باشد که با آنیون های بی کربنات، کربنات، سولفات و کروز به صورت محلول در آب وجود دارند.
از لحاظ علمی سختی کل آب عبارت از سختی موقت یا سختی کربناتی به اضافه سختی دانم یا غیرکربناتی است.
در این خصوص گفتنی است که طبق دستورالعمل های مجمع اروپایی و نیز استاندارد موسسه تحقیقات استاندارد ایران حداکثر مطلوب سختی آب mg/l 150 برحسب کربنات کلسیم و حداکثر مجاز آن ۵۰۰ mg/l می باشد.
نتیجه این مطالعه که از سوی دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکترعلی عربعلی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی و ناصر بهنام پور از اساتید و محققان دانشگاه علوم پزشکی و مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان ، گرگان انجام شد، نشان داد که سختی آب آشامیدنی در سطح اکولوژیک بر بروز سرطان مری و معده در مناطق شهری استان گلستان تاثیری ندارد.
همچنین براساس یافته های این مطالعه آب آشامیدنی مناطق شهری استان از آب های سبک و نسبتا سخت بوده و در محدوده استاندارد تعریف شده برای آب آشامیدنی قرار دارد و ارتباط معنی داری بین میزان سختی آب آشامیدنی و میزان بروز سرطان های مری و معده در مناطق مختلف استان وجود ندارد.
در خصوص روش انجام این مطالعه نیز گفتنی است که با مطالعه اکولوژیک از نمونه های جمع آوری شده از منابع آب آشامیدنی کلیه مناطق شهری گلستان میانگین سختی آب محاسبه و مورد استفاده قرار گرفت و نیز ۲۶۴نفر از بیماران مبتلا به انواع سرطان های مری و معده مناطق شهری استان که از ایتدای سال ۸۳تا پایان سال ۸۴ تشخیص داده شده بودند وارد مطالعه شدند.
اطلاعات بیماران از قبیل سن، جنس، محل سرطان، نوع آسیب شناسی تومور و آدرس محل سکونت بررسی و سپس بیماران ساکن شهرهای مختلف و روستاها از یکدیگر تفکیک شدند و همچنین جمعیت ساکن در هر شهر به تفکیک سن و جنس موردبررسی قرارگرفت.
اما برای تکمیل این مطلب بدنیست نگاهی به این نوع سرطان ها و راههای درمان آن داشته باشیم.
سرطان مری عبارت است از هجوم سلولهای سرطانی به ناحیه مری که باعث تنگ شدن محل عبور غذا از مری به معده می شود، این امر باعث اشکال در بلع غذا و اختلال حرکتی عضله صاف مری و در نهایت باعث اختلال در هضم غذا می شود.
وقوع سرطان مری را به خوردن مواد کارسینوژن مثل نیتریتها ، مخدرهای دود شده ، سموم قارچی در سبزیجات ترش شده و نیز آسیب مخاطی ناشی از حبوبات فیزیکی طویل المدت نظیر چای داغ ، تنگیهای ناشی از تشعشع و آشالازی (اختلال حرکتی عضله مری) هم نسبت داده اند.
علایم کلی این بیماری در قسمت عمده بیماران دیسفاژی پیشرونده (اشکال در بلع) به صورت کاهش وزن در مدت کوتاه می باشد، اشکال در بلع ابتدا مربوط به مواد غذایی جامد است و به تدریج پیشرفت نموده مشمول غذاهای نیمه جامد و حتی مایع نیز می گردد.
احساس توده و برجستگی در گلو و بلع دردناک، درد انتشار یابنده به سینه یا پشت، رگورژیتاسیون (بالا آمدن غذای هضم شده بدون زور و فشار) غذای هضم نشده همراه با تنفس بدبو و به دنبال آن سکسکه که ممکن است با استفراغ و پنومونی آسپیراتیو (التهاب لایه های ریه) همراه باشد، از دیگر علائم این بیماری است.
تشخیص در ۹۵ درصد موارد بوسیله نمونه برداری از بافت زنده (وفاگوستروئودنوسکوپی همراه با بیوپسی داده می شود.
سایر روشهای تشخیصی شامل برونکوسکوپی ، مدیاستینوسکوپی ، اسکن توموگرافی کامپیوتری قفسه صدری و شکم می باشد که در صورت وسعت و گسترش تومور به مدیاستن و عقده های لنفاوی پاراآئوتیک انجام می شود.
بسیاری از پزشکان معالجه خود را منحصر به کنترل بیماری می نمایند، جراحی تمام تومور (ازوفاکتومی) تنها در ۴۰ درصد موارد میسر بوده و سلولهای تومورال باقیمانده کرارا در حاشیه ناحیه بریده شده ، وجود دارند.
همچنین اقدامات درمانی مشتمل بر شیمی چند دارویی ، رادیوتراپی به عنوان راه درمانی اولیه است.
در خصوص سرطان معده نیز گفتنی است معده یکی از اعضای موجود در شکم و بخشی از دستگاه گوارش است و مثل هر یک از اعضای دیگر بدن مستعد ابتلا به سرطان است.

پس از اینکه غذا جویده و بلعیده شد، از طریق لوله ای به نام مری، از دهان وارد معده می شود معده عضوی کیسه مانند و دارای ۵ قسمت مختلف است که ترشحات مختلفی برای هضم اولیه غذا ترشح می کند.
سرطان در هر کدام از این مناطق پنج گانه ممکن است شروع شود و گاهی علائم و میزان بهبودی برحسب محل ابتلا متفاوت است.
داخلی ترین لایه، لایه ی مخاطی نامیده می شود و اکثر سرطان های معده نیز از این قسمت شروع می شود، هر چه سرطان به بافت های زیرین نفوذ کند، احتمال بهبودی نیز کاهش می یابد.
در این خصوص رئیس مرکز تحقیقات بیماری های گوارش و کبد تهران می گوید: تحقیقات انجام شده در کشور نشان می دهد که مصرف چای داغ تا ۱۰ برابر میزان ابتلا به سرطان مری را افزایش می دهد.
به گفته دکتر ملک زاده ارتباط چای داغ با سرطان مری قطعی است .
این فوق تحصص گوارش اضافه کرد: عدم مصرف میوه و سبزی، رعایت نکردن بهداشت دهان و دندان و استفاده از غذاهای مانده و مصرف سیگار و تریاک از دیگر مواردی است که خطرابتلا به سرطان مری را در افراد افزایش می دهد.
از سوی دیگر سرطان معده عبارت است از رشد خارج از کنترل سلول های بدخیم در معده و از دسته سرطان هایی است که طی سالیان و به آرامی رشد می کند، ولی قبل از اینکه سرطان به معنای واقعی ایجاد شود، تغییراتی در لایه های معده ایجاد می شود.
متأسفانه در این بیماری در مراحل ابتدایی علائم چندانی دیده نمی شود و شاید به همین دلیل، سرطان معده در مراحل ابتدایی به سختی تشخیص داده می شود.
از علائم شایع سرطان معده می توان به کاهش اشتها و کاهش وزن، درد معده، علائم مبهم سوء هاضمه مانند آروغ زدن، احساس پری معده حتی پس از خوردن مقادیر اندک غذا، تهوع و استفراغ، سوزش سردل و علائم شبیه به زخم معده اشاره کرد.
عفونت با نوعی باکتری به نام«هلیکو باکتر پیلوری» نیز منجر به زخم و التهاب معده مزمن می شود، البته بسیاری از افرادی که این میکروب را با خود دارند، هیچ گاه به سرطان معده مبتلا نمی شوند.
همچنین کشیدن سیگار، مصرف الکل و سابقه جراحی روی معده که قبلاً به منظور کنترل زخم انجام شده باشد، از دیگر دلایل ابتلا به این بیماری می باشد.

سرطان‌ مری

سرطان‌ مری‌ ( Esophageal cancer )
0

0

مری لوله درازی است بین ستون فقرات و جناغ که در دنباله حلق قرار دارد و معده را با حلق مربوط می سازد ؛ و سرطان آن ، پنجمین سرطان شایع در دنیاست که بیشتر در مردان رخ می دهد . متاسفانه به دلیل تشخیص دیر هنگام سرطان مری ، اکثرا مرگ زا و کشنده است .

سرطان‌ مری‌ ( Esophageal cancer ) عبارت‌ است‌ از رشد بافت‌ سرطانی‌ در مری‌ که‌ در آن‌ سلول‌ها بدون‌ کنترل‌ شروع‌ به‌ تقسیم‌ می‌کنند. سرطان‌هایی‌ که‌ در مری‌ آغاز می‌شوند معمولاً در ۱۳ پایینی‌ مری‌ در جایی‌ که‌ مری‌ در قفسه‌ سینه‌ طی‌ مسیر می‌کند رخ‌ می‌دهند. سرطان‌ مری‌ در افراد بیشتر از ۵۰ سال‌ و در هر دو جنس‌ ایجاد می‌شود اما در مردان‌ شایعتر است‌.

این نوع سرطان در کمربندی از آسیا ، شمال ایران ( گرگان ، ترکمن صحرا ، هشتپر ) حول کشورهای چین ، جمهوریهای آسیایی شوروی سابق ، مغولستان – شایعتر است .

سرطان‌ مری‌ عبارت‌ است‌ از رشد بافت‌ سرطانی‌ در مری‌ که‌ در آن‌ سلول‌ها بدون‌ کنترل‌ شروع‌ به‌ تقسیم‌ می‌کنند. سرطان‌هایی‌ که‌ در مری‌ آغاز می‌شوند معمولاً در ۱۳ پایینی‌ مری‌ در جایی‌ که‌ مری‌ در قفسه‌ سینه‌ طی‌ مسیر می‌کند رخ‌ می‌دهند. سرطان‌ مری‌ در افراد بیشتر از ۵۰ سال‌ و در هر دو جنس‌ ایجاد می‌شود اما در مردان‌ شایعتر است‌.

تومورهای مری دو نوع خوش خیم و بدخیم هستند . در شهرهای شمالی ایران به دلیل استفاده مکرر از غذاهای نمک دار برای تمام وعده های ناهار یا شام استعداد و آمادگی بیشتر به سرطان مری را دارند .

● علل :

گرچه اکثر علل‌ ناشناخته‌ هستند. اما سیگار کشیدن و استعمال سایر فراورده های دخانی ، تریاک کشیدن ، نوشیدن مشروبات الکلی ، نوشیدن چای داغ ، از عوامل بروز این سرطان است . از دیگر عوامل می توان مصرف ماهی دودی ، اغذیه نمک سود مانند کلم شور و خیارشور به مقادیر زیاد در طی سال ، ماهی شور ، ترشی جات ، سموم قارچها ، کمبودهای ویتامینی ، املاح و ترکبیات معدنی و شیمیایی و علل ناشناخته را نام برد .

اکثر سرطان‌های‌ مری‌ از خود مری‌ آغاز می‌شوند، اما در بعضی‌ موارد هم‌، سرطان‌ از جای‌ دیگر به‌ مری‌ گسترش‌ می‌یابد. سرطان‌ مری‌ ارثی‌ نیست‌.

سرطان مری در سیاه‌پوستان شایع‌تر از سفید‌پوستان است. در ایالات متحده حدود شش مورد جدید به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در سال شناخته می‌شود که یک تا دو در‌صد تمام مرگ و میرهای ناشی از بدخیمی‌ها را تشکیل می‌دهد.

در مناطقی از آسیا از استان‌های شمالی چین تا کرانه‌های دریای خزر در ایران شیوع بیماری بیش از ۱۰۰ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است به طوری که ۲۰ درصد مرگ و میرهای ناشی از بدخیمی در اثر این سرطان است. مناطق یاد شده را اصطلاحاً «کمربند سرطان مری» می‌نامند.


● علائم بالینی:

اختلال بلع ، درد زیر جناغ ، بی اشتهایی ، کاهش وزن ، خشونت صدا ، خونریزیهای پنهان گوارشی ، درد ، عفونتهای مکرر ریوی .

● علایم‌ شایع‌
مشکل‌ یا درد به‌هنگام‌ بلع‌
کاهش‌ وزن‌ سریع‌
استفراغ‌ مخاط‌ خون‌آلود


● تشخیص :

رادیوگرافی با بلع باریم ( ماده حاجب ) ، آندوسکوپی ، نمونه برداری .

مراحل سرطان مری: سرطان مری چهار مرحله دارد:

مرحله‌ی یک:

سرطان تنها در قسمت سطحی مخاط مری دیده می‌شود.

مرحله‌ی دو:

سرطان به قسمت‌های عمقی‌تر و یا عقده‌های لنفی اطراف مری نفوذ کرده است.

مرحله‌ی سه:

سرطان به عمقی‌ترین نقاط دیواره‌ی مری نفوذ کرده است و عقده‌های لنفی و بافت‌های اطراف را نیز مورد حمله قرار داده است.

مرحله‌ی چهار:

سرطان به دیگر نقاط بدن دست‌اندازی کرده است. کبد، استخوان‌ها، ریه‌ها و مغز شایع‌ترین محل دست اندازی سرطان مری هستند.

● عوامل‌ افزایش‌دهنده‌ خطر
سیگار کشیدن‌
سوء مصرف‌ الکل‌
سابقه‌ وجود تومور در سر و گردن‌
بیماری‌ سلیاک‌
فتق‌ معده‌
تنگی‌ مری‌
کمبود آهن‌
ترش‌ کردن‌ مزمن‌
پیشگیری‌
سیگار نکشیدن‌
هرگز الکل‌ ننوشید.

نوشیدن چای داغ، استعمال دخانیات، مصرف الکل، خوردن مواد اسیدی و قلیایی و در نهایت وراثت را از مهمترین عوامل پرخطر در بروز سرطان مری
با توجه به شیوع مصرف ناس در استان خراسان یا برنج‌خواری در استان‌های گلستان، گیلان و مازندران و همچنین نوشیدن چای داغ در استان آذربایجان شرقی را می‌توان جزو علل بروز دومین سرطان شایع کشور در این مناطق برشمرد.
نتایج گروهی از پژوهشگران ژاپنی نشان داد بر اثر مصرف فراوان برنج، میزان ویتامین B1 دریافتی کاهش و قوام مخاط مری در بخش فوقانی دستگاه گوارش افزایش می‌یابد که این تغییرات در دراز مدت به نفع سرطان مری است.

ریفلاکس:

ریفلاکس عبارت است از بازگشت محتویات همراه با اسید معده به مری و آسیب مخاط مری که در نتیجه‌ی آن بیماری مری بارت و در انتها سرطان مری ایجاد می‌شود.

عوامل مختلفی در ریفلاکس دخیل‌اند که از جمله می‌توان به افزایش حجم معده در اثر پرخوری، مصرف الکل، دراز کشیدن بلافاصله پس از صرف غذا و‌… اشاره کرد.

التهاب مری:

یا ازوفاژیت که در اثر عوامل مختلفی از جمله انواع عفونت‌ها ایجاد می‌شود.

مصرف سیگار و الکل:

باعث ایجاد التهاب و آزردگی مری شده و همچنین دارای عوامل سرطان‌زا نیز هستند.

مصرف مایعات داغ و سوزاننده:

مانند چای و قهوه داغ که با سوزاندن و التهاب مری احتمال ابتلا را افزایش می‌دهند. برای مثال، مصرف چای داغ در استان‌های آذری زبان ایران یکی از عوامل اصلی شیوع سرطان مری است. همچنین برخی مایعات اسیدی و قلیایی نیز به آسیب و التهاب مری کمک می‌کنند.

رژیم غذایی:

مصرف مواد پیش‌ساز سرطان‌زا مانند نیتریت‌ها که به ماده‌ی سرطان‌زای نیتروزآمین تبدیل می‌شوند و به وفور در مواد غذایی مانند سوسیس و کالباس وجود دارند، به شدت خطر ابتلا به انواع سرطان به خصوص سرطان‌های گوارشی و مری را افزایش می‌دهند.

وراثت و جهش‌های ژنتیکی:

همانند دیگر سرطان‌ها خطر ابتلا را بالا می‌برند.

سابقه‌ی قبلی:

سابقه‌ی قبلی در ابتلا به سرطان‌های سر و گردن می‌تواند خطر ایجاد سرطان مری را افزایش دهد.

چاقی:

خطر ابتلا را تا چهار برابر افزایش می‌دهد. محققان حدس می‌زنند بین چاقی و افزایش ریفلاکس ارتباطی وجود داشته باشد.

بیماری‌ها:

همچون بیماری سلیاک، سندرم هاول‌ ـ اوانس و سندرم پلومر ـ وینسون در بالا رفتن خطر درگیری با سرطان مری نقش دارند.

ویروس پاپیلومای انسانی (HPV):

که یک ویروس مولد تومور و سرطان است.

● آیا سن و جنس هم در بیماری سرطان مری تاثیری دارد یا خیر ؟
جواب : در سرطان مری جنس هیچ تاثیری ندارد یعنی اینکه بگوییم مثلاً زنان بیشتر مبتلا می شوند نسبت به مردان ، چنین چیزی وجود ندارد ، البته افرادی که گرفتار می شوند بیشتر کسانی هستند که در دهه ۶ ، ۷ عمرشان قرار دارند.
البته امروزه متاسفانه سرطان مری در بین افرادی که جوانتر هم هستند دیده می شود. سرطان مری بیشتر کسانی را مبتلا می کند که زمینه رفلکس وجود دارد بنابراین کسانی که رفلکس دارند مثلا کسانی که ترش می کنند و سوزش سردل دارند باید این موضوع را جدی بگیرند .

● انواع سرطان مری:

سرطان مری بر دو نوع اصلی است:

۱. کارسینوم سلول سنگفرشی (SCC): یکی از دو نوع مهم سرطان مری است. مصرف الکل و سیگار، نقش فوق‌العاده موثری در ایجاد این نوع سرطان ایفا می‌کند. سلول‌های بافت پوششی سنگفرشی مری در این حالت سرطانی می‌شوند.

در سرتاسر دنیا این نوع سرطان ۸۰ درصد سرطان‌های حاصله در مری را تشکیل می‌دهد. این نوع سرطان مرحله‌ی طولانی‌‌تری از دوره‌ی درجا (این سیتو) را دارد.

ابتدا ضایعات ضخیم شده‌ی پلاک مانندی ظهور پیدا کرده که پس از ماه‌ها تا سال‌ها به یکی از سه شکل زیر در می‌آیند:

الف) توده‌های پولیپ مانند برجسته به داخل مجرای مری که در بیشتر موارد باعث گرفتگی مجرا می‌شوند.

ب) زخم‌های بدخیم که گسترش عمقی یافته و گاهی به داخل مجاری تنفسی، سرخرگ آئورت یا دیگر مکان‌ها نفوذ و تهاجم می‌یابند.

ج) بدخیمی‌های منتشر که سبب ضخیم شدن، سفتی دیواره و باریک شدن مجرای مری خواهند شد.

این نوع سرطان حدود ۲۰ درصد موارد از قسمت گردنی و سینه‌ای فوقانی، ۵۰ درصد از یک سوم میانی و ۳۰ درصد از یک سوم تحتانی مری منشأ می‌گیرد.

۲. آدنوکارسینوم (Adenocarcinoma): این نوع سرطان مری نیز در سالیان اخیر رشد زیادی در جوامع غربی داشته است. در ایالات متحده افزایش بسیار زیاد (سه تا پنج برابر در ۴۰ سال اخیر) شیوع این شکل از بدخیمی، باعث پیشی گرفتن آن از نوع اول شده است.

آدنوکارسینوم برخلاف کارسینوم سلول سنگفرشی معمولاً در یک سوم انتهای مری واقع می‌شوند. بیماری مری بارت (Barrett Esophagus) که در آن مخاط سنگفرشی طبیعی انتهای تحتانی مری با مخاط استوانه‌ای حاوی سلول‌های ترشحی (مشابه بافت روده) جایگزین شده‌اند، مهم‌ترین عامل بروز این نوع سرطان مری است.

● پیشگیری:

بهترین راه پیشگیری از سرطان مری ، عدم استعمال دخانیت و پرهیز از تریاک ، خودداری از نوشیدن مشروبات الکلی و چای داغ و خوراکیهای نمک سود است . افرادی که در بلع غذاهای جامد دچار مشکل باشند ، اما مایعات را به آسانی می توانند بخورند باید به پزشک مراجعه کنند .
در صورت‌ بروز هرگونه‌ اختلال‌ گوارشی‌ که‌ بیش‌ از ۵ روز طول‌ بکشد به‌ پزشک‌ مراجعه‌ نمایید.
● عواقب‌ موردانتظار
این‌ بیماری‌ در حال‌ حاضر علاج‌ناپذیر است‌. تشخیص‌ زودهنگام‌ و درمان‌ تهاجمی‌ تنها شانس‌ بقای‌ فرد به‌شمار می‌روند. در هر صورت‌، می‌توان‌ علایم‌ را رفع‌ نمود یا تحت‌ کنترل‌ درآورد.
تاکنون‌ چند مورد سرطان‌ مری‌ وجود داشته‌ که‌ سرطان‌ بدون‌ هیچ‌ دلیل‌ مشخصی‌ خوب‌ شده‌ است‌. تحقیقات‌ در رابطه‌ با علل‌ و روش‌های‌ درمانی‌ این‌ بیماری‌ ادامه‌ دارند، بنابراین‌ امید می‌رود که‌ درمان‌های‌ روزبه‌روز بهتری‌ ابداع‌ شوند و نهایتاً بتوان‌ این‌ سرطان‌ را معالجه‌ نمود.
● عوارض‌ احتمالی‌
اگر درمان‌ فوراً آغاز نشود، سرطان‌ مری‌ سریعاً به‌ ریه‌ها و کبد گسترش‌ می‌یابد.
● درمان‌

اصول‌ کلی‌

جراحی ، شیمی درمانی و اشعه درمانی .

برای‌ تشخیص‌ اقدامات‌ زیر ممکن‌ است‌ انجام‌ شوند: نمونه‌برداری‌ از تومور؛ عکس‌برداری‌ از دستگاه‌ گوارش‌ فوقانی‌ (از جمله‌ مری‌)؛ سی‌تی‌ اسکن‌؛ ازوفاگوسکوپی‌ (با استفاده‌ از یک‌ نوع‌ وسیله‌ برای‌ دیدن‌ داخل‌ مری‌ که‌ سر آن‌ یک‌ منبع‌ نوری‌ قرار دارد).
درمان‌ سرطان‌ مری‌ عبارت‌ است‌ از جراحی‌، اشعه‌درمانی‌، شیمی‌درمانی‌، یا ترکیبی‌ از آنها
داروها
امکان‌ دارد داروهای‌ ضد درد یا مخدرها برای‌ رفع‌ درد تجویز شوند.
آرام‌بخش‌ها برای‌ کم‌ کردن‌ اضطراب‌
گاهی‌ داروهای‌ ضد سرطان‌
آنتی‌کولینرژیک‌ها یا مسدودکننده‌های‌ کانال‌ کلسیم‌ برای‌ اسپاسم‌ (گرفتگی‌) مری‌
فعالیت‌
تا آنجا که‌ می‌توانید فعالیت‌ خود را حفظ‌ کنید.
رژیم‌ غذایی‌
غذاهای‌ نرم‌ تا مایعات‌. از خوردن‌ شکلات‌، الکل‌، و چربی‌ پرهیز کنید.
پیش‌ از جراحی‌ امکان‌ دارد نیاز به‌ حمایت‌ مخصوص‌ تغذیه‌ای‌ وجود داشته‌ باشد (گذاشتن‌ لوله‌ تغذیه‌ در معده‌ و دادن‌ رژیم‌ اختصاصی‌ از این‌ راه‌).
در این‌ شرایط‌ به‌ پزشک‌ خود مراجعه‌ نمایید
اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان علایم‌ سرطان‌ مری‌ را دارید، خصوصاً مشکل‌ در بلع‌
اگر علی‌رغم‌ درمان‌، درد بدتر و غیرقابل‌ تحمل‌ شود.
اگر دچارعلایم‌ جدید وغیرقابل توجیه شده اید‌. داروهای‌ مورد استفاده‌ در درمان‌ ممکن‌ است‌ عوارض‌ جانبی‌ به‌همراه‌ داشته‌ باشند.

براساس یافته های علمی دربروز بیماری سرطان مری با میزان مرگ و میر بالا و سرطان معده به علت شیوع بسیار در دنیا عوامل زمینه ساز متعددی از قبیل تغذیه، ژنتیک و عوامل محیطی در اتیولوژی این بیماری ها مطرح می باشد.
از سوی دیگر کاهش میزان کلی ابتلا به این بیماری ها در طی سالهای اخیر این امیدواری را در جامعه پژشکی و تحقیقاتی ایجاد کرده که بتوان عوامل محیطی موثر در ایجاد آنها را اصلاح کرده و موارد ابتلا را نیز کاهش داد.
در این زمینه استان گلستان درخصوص سرطان مری رتبه اول کشور و جهان را دارد و به گفته مسوول پروژه تحقیقات سرطان مری در استان این درحالی است که طی ۳۰سال اخیر این روند کاهش داشته است.
دکتر “رضا ملک زاده” با بیان اینکه شیوع سرطان مری در گلستان و بخصوص در شرق این استان نسبت به غرب آن بیشتر است، اضافه کرد: در شرق استان میزان شیوع به حدود ۴۵ در هر صد هزار نفر و در غرب استان به ۲۰ در هر صد هزار نفر در سال می رسد.
به گفته وزیر پیشین بهداشت کشور، در استان گلستان به طور متوسط هر سال ۳۰۰ مورد ابتلا به سرطان مری داریم.
از سوی دیگر از نظر بروز سرطان های مری و معده طبق گزارش ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان گلستان طی سال ۱۳۸۵بروز استاندارد شده سنی سرطان مری ۴۰/۹در صدهزار نفر و در سرطان معده ۲۱/۷در صد هزار نفر بود که در دو جنس به عنوان دو سرطان اول منطقه شناخته شده اند.
به گفته پزشکان عوامل خطر متعددی در ایجاد سرطان های مری و معده نقش دارند که مصرف تنباکو، نوشیدن مشروبات الکلی، کمبود ویتامین ها و عناصر کمیاب، نوشیدنی های داغ و آلودگی فراورده های خوراکی با مواد سرطان زایی از قبیل نیتروزآمین ها و سموم قارچی در ایجاد سرطان مری بسیار مورد توجه است.
همچنین در سرطان معده دخالت عواملی مانند رژیم غذایی، مواد شیمیایی برونزاد، عوامل سرطان زای تولید شده در دستگاه گوارش، عوامل ژنتیکی و عوامل عفونی مشخص شده است.
در این زمینه دکتر”شهریار سمنانی” رییس دانشگاه علوم پزشکی گلستان با بیان اینکه گلستان از دیرباز به عنوان قطب سرطان مری در دنیا و کشور مطرح بوده است، به خبرنگار ایرنا می گوید: ۳۰ سال پیش شیوع سرطان مری در استان به ۱۵۰ در هر صد هزار نفر می رسید اما اکنون این میزان به ۲۵ در هر صد هزار نفر کاهش یافته است.

به گفته وی با این حال و با وجود کاهش چشمگیر شیوع سرطان مری در استان گلستان اما باز هم این نوع سرطان در استان بیشترین میزان شیوع را در دنیا و کشور دارد.
وی همچنین با هشدار نسبت به افزایش شیوع سرطان های روده بزرگ ، لنفاوی و پستان در استان تصریح می کند: این نوع سرطان ها در استان رو به افزایش است.

به گفته دکتر سمنانی یکی از علت های افزایش این بیماری ها استفاده از غذاهای آماده ، مصرف زیاد غذاهای سرخ شده و کباب شده و عدم تحرک است.
گفتنی است شیوع بالای این نوع سرطان ها در استان گلستان جمعی از اساتید و محققان دانشگاه علوم پزشکی را بر آن داشت تا مطالعه ای در زمینه عوامل موثر در ابتلای به این بیماری انجام دهند.
پژوهشگران این طرح مطالعات خود را به نقش سختی آب آشامیدنی در کاهش خطر مرگ ناشی از سرطان های مری و معده متمرکز کردند.
برمبنای این کار مطالعاتی که در مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان نتایج آن بیان شده است، سختی آب مربوط به کاتیون های منیزیم، کلسیم، استرانسیوم، آهن و یون های دیگر می باشد که با آنیون های بی کربنات، کربنات، سولفات و کروز به صورت محلول در آب وجود دارند.
از لحاظ علمی سختی کل آب عبارت از سختی موقت یا سختی کربناتی به اضافه سختی دانم یا غیرکربناتی است.
در این خصوص گفتنی است که طبق دستورالعمل های مجمع اروپایی و نیز استاندارد موسسه تحقیقات استاندارد ایران حداکثر مطلوب سختی آب mg/l 150 برحسب کربنات کلسیم و حداکثر مجاز آن ۵۰۰ mg/l می باشد.
نتیجه این مطالعه که از سوی دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکترعلی عربعلی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی و ناصر بهنام پور از اساتید و محققان دانشگاه علوم پزشکی و مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان ، گرگان انجام شد، نشان داد که سختی آب آشامیدنی در سطح اکولوژیک بر بروز سرطان مری و معده در مناطق شهری استان گلستان تاثیری ندارد.
همچنین براساس یافته های این مطالعه آب آشامیدنی مناطق شهری استان از آب های سبک و نسبتا سخت بوده و در محدوده استاندارد تعریف شده برای آب آشامیدنی قرار دارد و ارتباط معنی داری بین میزان سختی آب آشامیدنی و میزان بروز سرطان های مری و معده در مناطق مختلف استان وجود ندارد.
در خصوص روش انجام این مطالعه نیز گفتنی است که با مطالعه اکولوژیک از نمونه های جمع آوری شده از منابع آب آشامیدنی کلیه مناطق شهری گلستان میانگین سختی آب محاسبه و مورد استفاده قرار گرفت و نیز ۲۶۴نفر از بیماران مبتلا به انواع سرطان های مری و معده مناطق شهری استان که از ایتدای سال ۸۳تا پایان سال ۸۴ تشخیص داده شده بودند وارد مطالعه شدند.
اطلاعات بیماران از قبیل سن، جنس، محل سرطان، نوع آسیب شناسی تومور و آدرس محل سکونت بررسی و سپس بیماران ساکن شهرهای مختلف و روستاها از یکدیگر تفکیک شدند و همچنین جمعیت ساکن در هر شهر به تفکیک سن و جنس موردبررسی قرارگرفت.
اما برای تکمیل این مطلب بدنیست نگاهی به این نوع سرطان ها و راههای درمان آن داشته باشیم.
سرطان مری عبارت است از هجوم سلولهای سرطانی به ناحیه مری که باعث تنگ شدن محل عبور غذا از مری به معده می‌شود، این امر باعث اشکال در بلع غذا و اختلال حرکتی عضله صاف مری و در نهایت باعث اختلال در هضم غذا می‌شود.
وقوع سرطان مری را به خوردن مواد کارسینوژن مثل نیتریتها ، مخدرهای دود شده ، سموم قارچی در سبزیجات ترش شده و نیز آسیب مخاطی ناشی از حبوبات فیزیکی طویل المدت نظیر چای داغ ، تنگیهای ناشی از تشعشع و آشالازی (اختلال حرکتی عضله مری) هم نسبت داده‌اند.
علایم کلی این بیماری در قسمت عمده بیماران دیسفاژی پیشرونده (اشکال در بلع) به صورت کاهش وزن در مدت کوتاه می‌باشد، اشکال در بلع ابتدا مربوط به مواد غذایی جامد است و به تدریج پیشرفت نموده مشمول غذاهای نیمه جامد و حتی مایع نیز می‌گردد.
احساس توده و برجستگی در گلو و بلع دردناک، درد انتشار یابنده به سینه یا پشت، رگورژیتاسیون (بالا آمدن غذای هضم شده بدون زور و فشار) غذای هضم نشده همراه با تنفس بدبو و به دنبال آن سکسکه که ممکن است با استفراغ و پنومونی آسپیراتیو (التهاب لایه‌های ریه) همراه باشد، از دیگر علائم این بیماری است.
تشخیص در ۹۵ درصد موارد بوسیله نمونه برداری از بافت زنده (وفاگوستروئودنوسکوپی همراه با بیوپسی داده می‌شود.
سایر روشهای تشخیصی شامل برونکوسکوپی ، مدیاستینوسکوپی ، اسکن توموگرافی کامپیوتری قفسه صدری و شکم می‌باشد که در صورت وسعت و گسترش تومور به مدیاستن و عقده‌های لنفاوی پاراآئوتیک انجام می‌شود.
بسیاری از پزشکان معالجه خود را منحصر به کنترل بیماری می‌نمایند، جراحی تمام تومور (ازوفاکتومی) تنها در ۴۰ درصد موارد میسر بوده و سلولهای تومورال باقیمانده کرارا در حاشیه ناحیه بریده شده ، وجود دارند.
همچنین اقدامات درمانی مشتمل بر شیمی چند دارویی ، رادیوتراپی به عنوان راه درمانی اولیه است.
در خصوص سرطان معده نیز گفتنی است معده یکی از اعضای موجود در شکم و بخشی از دستگاه گوارش است و مثل هر یک از اعضای دیگر بدن مستعد ابتلا به سرطان است.

پس از اینکه غذا جویده و بلعیده شد، از طریق لوله‌ای به نام مری، از دهان وارد معده می‌شود معده عضوی کیسه مانند و دارای ۵ قسمت مختلف است که ترشحات مختلفی برای هضم اولیه غذا ترشح می‌کند.
سرطان در هر کدام از این مناطق پنج‌گانه ممکن است شروع شود و گاهی علائم و میزان بهبودی برحسب محل ابتلا متفاوت است.
داخلی‌ترین لایه، لایه ی مخاطی نامیده می‌شود و اکثر سرطان‌های معده نیز از این قسمت شروع می‌شود، هر چه سرطان به بافت‌های زیرین نفوذ کند، احتمال بهبودی نیز کاهش می‌یابد.
در این خصوص رئیس مرکز تحقیقات بیماری های گوارش و کبد تهران می گوید: تحقیقات انجام شده در کشور نشان می دهد که مصرف چای داغ تا ۱۰ برابر میزان ابتلا به سرطان مری را افزایش می دهد.
به گفته دکتر ملک زاده ارتباط چای داغ با سرطان مری قطعی است .
این فوق تحصص گوارش اضافه کرد: عدم مصرف میوه و سبزی، رعایت نکردن بهداشت دهان و دندان و استفاده از غذاهای مانده و مصرف سیگار و تریاک از دیگر مواردی است که خطرابتلا به سرطان مری را در افراد افزایش می دهد.
از سوی دیگر سرطان معده عبارت‌ است‌ از رشد خارج از کنترل‌ سلول‌های‌ بدخیم‌ در معده‌ و از دسته سرطان‌هایی است که طی سالیان و به آرامی ‌رشد می‌کند، ولی قبل از اینکه سرطان به معنای واقعی ایجاد شود، تغییراتی در لایه‌های معده ایجاد می‌شود.
متأسفانه در این بیماری در مراحل ابتدایی علائم چندانی دیده نمی‌شود و شاید به همین دلیل، سرطان معده در مراحل ابتدایی به سختی تشخیص داده می‌شود.
از علائم شایع سرطان معده می‌توان به کاهش اشتها و کاهش وزن، درد معده، علائم مبهم سوء‌هاضمه مانند آروغ زدن، ‌احساس پری معده حتی پس از خوردن مقادیر اندک غذا، تهوع و استفراغ، سوزش سردل و علائم شبیه به زخم معده اشاره کرد.
عفونت با نوعی باکتری به نام«هلیکو باکتر پیلوری» نیز منجر به زخم و التهاب معده مزمن می‌شود، البته بسیاری از افرادی که این میکروب را با خود دارند، هیچ‌گاه به سرطان معده مبتلا نمی‌شوند.
همچنین کشیدن سیگار، مصرف الکل و سابقه جراحی روی معده که قبلاً به منظور کنترل زخم انجام شده باشد، از دیگر دلایل ابتلا به این بیماری می باشد.

Thursday, April 21, 2011

Saturday, February 26, 2011

فرزندان دايي نبات

فرزندان دايي نبات

دايي نبات داراي 3 پسر و هفت دختر بوده
پسرها:
عباس ساكن گنج تپه همدان 4 پسر و 3 دختر دارد با 6 نوه
قربانعلي 1 پسر دارد با 3 دختر و 1 نوه ساكن آقبلاغ كبودراهنگ
امامعلي 2 بچه دارد با 1 نوه و ساكن تهران مي باشد

دخترها:
باجان(متوفي) 2 پسر(يكي شهيد) و 3 دختر با 6 نوه ساكن همدان بوده
شمسي: ساكن كوريجان 4 دختر و 5 پسر با 13 نوه
احترام: 3 دختر با 3 پسر و 3 نوه ساكن تهران
محترم : ساكن تهران با سه پسر و 2 نوه
فاطمه : ساكن همدان با 1 پسر و 3 دختر و 1 نوه
سكينه: ساكن تهران با 4 دختر
زبيدا: ساكن تهران با 3 پسر و 3 دختر و 8 نوه

نتيجه:
دايي نبات 10 بچه كه 3 پسر و 7 دختر بوده
داراي 50 نوه بوده كه 22 پسر و 28 دختر بوده
و 41 نتيجه دارد

Friday, February 25, 2011

فرزندان و نوه هاي دايي كرم
ميرزعلي: 3 پسر سعيد و وحيد و دوتا متاهل به يو نوه
احمد: مهدي و روح اله و سه دختر كه داراي دو نوه دختري
محمود: يك پسر و دو دختر با يك نوه

ابراهيم: دو دختر
ابولقاسم: دودختر و يك پسر

دخترها فاطمه: 4 دختر
مريم: ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مجموعا 5 پسر دو دختر
16 نوه
5 نتيجه
ميرزعلي. احمد و محمود ساكن تهران
ابراهيم . ابولقاسم و مريم كوريجان
فاطمه همدان

دايي كرم(دايي دوم ما)و

دختر كوريجاني-مربوط به سه هزار سال پيش