Wednesday, June 9, 2010

پوشش مردم همدان در زمان قاجار

لباس عادي مردان در تابستان، پارچه اي پنبه‌اي بود مانند به رسم و سنت ديرينه كلاههايي از جنس هاي مختلف كه جنس و نوع كلاه بستگي به سن وسال افراد داشت بر سر مي گذاشتند و لباده در بين افراد مسن مرسوم و عادي بوده است و حتي كودكان ايراني خصوصا كودكان همداني نيز لباسهايي از جنس كتان و پشم و پوست و ابريشم با طرح هاي كودكانه و بلند مي پوشيدند.


شال كلاه و جبه
لباس رسمي، معمول و متداول در عصر قاجارها ، براي تمام طبقات شال كلاه و جبه بود. شال كلاه نوعي عمامه بود كه ريشه قديمي و تازي دارد. بعد از اشغال ايران به وسيله اعراب، كلاه باستاني آنان مبدل به عمامه شد.
سلاطين زمان صفويه ،كه تا حدي خود را روحاني و مذهبي جلوه مي دادند، عمامه سبز را كه نشانه سيادت آنها بود به عنوان كلاه يا سرپوش انتخاب نموده و براي اينكه امتياز بر سايرين داشته باشند تاج يا جقه جواهر بر روي آن نصب مي كردند.
اهل علم و رجال عمامه عادي سبز مي گذاشتند و ديگر شاهان مثل نادرشاه، كريم خان، ناصرالدين شاه و فتحعلي شاه ، كه جنبه روحاني نداشتند، شال ترمه دوزي حاشيه داري به كلاه عادي پيچيده به سر مي گذاشتند.
جبه هم ريشه عربي و تركمني دارد زيرا، لباس بلند و گشاد در پيش اعراب و تركمنان مرسوم بود و آنها از قديم لباس بلند مي پوشيده اند.
از زمان آقا محمدخان به بعد ، شاه كلاه و جبه و ترمه جافجوري از ماهوت گلي و كفش ساقري، لباس رسمي به حساب مي آمد و رنگ شال و جبه اختياري بوده است. در عهد ناصري، جاقجوري به جوراب ماهوت كلي و كفش ساقري به كفش دستك دار تبديل شد ولي شال كلاه و جبه تغيير نكرد.
لباس مردان
لباس عادي مردان در تابستان، پارچه اي پنبه‌اي بود مانند به رسم و سنت ديرينه كلاههايي از جنس هاي مختلف كه جنس و نوع كلاه بستگي به سن وسال افراد داشت بر سر مي گذاشتند و لباده در بين افراد مسن مرسوم و عادي بوده است و حتي كودكان ايراني خصوصا كودكان همداني نيز لباسهايي از جنس كتان و پشم و پوست و ابريشم با طرح هاي كودكانه و بلند مي پوشيدند.
لباس زنان
لباس زنان تهران قديم عبارت بود از پيراهن كوتاه و ارخالي از آن كوتاهتر براي پوشاندن بالاتنه به كار مي رفت و نيز زير جامه اي كه تا پشت قدم ها را مي پوشانيد.
در زمستان ، كلچه اي هم براي حفظ از سرما بر آن اضافه مي شد. سرپوش زن ها چادر قدي بود كه سر و موي بافته بلند آنها را از نظرها مي پوشاند. آنها وقتي مي خواستند از خانه بيرون بروند، چاقچوري كه زير جامه در آن بگنجد به پا و چادر سياهي بر سر و روبنده اي از پارچه سفيد بالاتنه جواهر كه از پشت سر آنها مي درخشيد، به صورت مي زدند.

No comments:

Post a Comment